24
14.1K
8 بهمن 1399 09:00
با سلام خدمت همه دوستان عزیز، امیدوارم هر کجا هستین در صحت و سلامت به سر ببرید و با خوندن سفرنامه های من، حس و حال خوب سفر به این نقاط را تجربه کنید. سفرنامه های من شامل این موارد هستند:کوش آداسی، از دریای فیروزه ای
به نام خدا مقدّمات سفر: از چند سال پیش با خودم قرار گذاشتم هر سال یک سفر خارجی بروم. ولی بعد از برگشت از سفر به استان هرمزگان که سفرنامه اش را برای سایت فرستادم. دوست داشتم در کنار عکاسی با موبایلم یک دوربین عکاسی حرفه ای
روزی روزگاری اسپادانا سفرنامه اصفهان؛ دل سپردن به سمفونی معاشقه تاریخ و هنر مقدمه سفرنامه اصفهان، دشوار ترین سفرنامه ای بود که تا به حال نوشته ام. نوشتن از شهری که دنیایی جاذبه را در دل خود جای داده است و هر کدام از این جاذبه ها به
29 مهر ماه با همسرم خیلی ناگهانی تصمیم گرفتیم برای تعطیلاتی که پیش رو بود به سفر برویم. مقصد اول استانبول بود اما با توجه به سردی هوا در فصل پاییز تصمیم گرفتم به جای گرمتری برویم. از سایت لست سکند تورها را چک میکردم
برای بسیاری از مردم تنها تصویری که از ماداگاسکار در ذهن وجود دارد، کارتون ماداگاسکار است اما برای من چنین نبود. مدتها بود فهرستی از نقاط خاص دنیا که از نقطه نظر تنوع زیستی و تکاملی از ویژگی های ممتازی برخوردار بودند، تهیه کرده بودم و
پیش گفتار: سلام. نوشتن این سفرنامه چندین ماه، البته نه پیوسته، زمان برد. هرگز فکر نمیکردم که وقتی که دارم سفرنامه ام را به چین می نویسم و خوانندگان خودم را دعوت به دیدن چین و مردم دوست داشتنیش میکنم، ویروسی که روزی نیست، خبری
اشتیاق دیدار صبحدمانِ جمعه ۱۴ تیر ۹۸، فارغ بال بر روی صندلیِ هواپیمای بوئینگِ قطری، از دوحه به مقصد تهران، غرق در تفکر، آرام گرفته ام. همسفران، فراخور شرایط در حال تماشای فیلم هستند، آراد پسر 7.5 ساله ام بر مبنای اقتضای سن و همسرم برای گذرِ
اروپا با طعم ساقه طلایی مقدمه سفر به خارج از کشور آن هم به اروپا در شرایطی که ایران به خاطر نوسات قیمت ارز، درگیر مشکلات اقتصادی است و همه ما با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنیم، نه تنها یک امر غیر ضروری بلکه
به نام خالقی که انسان را برای یک سفر آفرید چشمانم را میبندم و لحظهای خود را در شور و هیاهوی میدان ناوونا میبینم. مردی که مینوازد، کودکی که میرقصد، آرامشی که شعله میکشد؛ اما من از هیجان این همه شادی چشمانم را میگشایم. برای پنجمین
تقریبا همه مسافران اتوبوس تاکسی گرفتند و رفته اند. ما هستیم و دو چمدان قرمز در ترمینال باکو. همسفر می پرسد با کدام خط باید برویم مرکز شهر؟ نگاهی به یادداشت هایم می اندازم و شماره سه خطی که به مرکز شهر می روند را
سلام! شما در هر حال مطالعه ی اولین تجربه ی سفرنامه نویسی من هستید. از حدود 7 سال پیش قبل از همه ی سفرهای خارجی و داخلی که داشته ام سفرنامه های بی نظیر و کامل بسیاری از شما عزیزان را مطالعه کرده ام و از
آبشار نیاگارا در سرزمین رنگین کمان ها آبشار نیاگارا را قبلا در تابستان و زمستان دیده بودم ولی این بار علاوه بر دیدنش در پاییز، از جهت دیگری نیز برایمان هیجان انگیز بود. در ماه اکتبر وجود کنفرانسی در شهر نیاگارا ما را دوباره به سوی
از حدود 10 روز قبل از نوروز 99 تا اواسط فروردین بطور کامل یک قرنطینه واقعی را در خانه تجربه کردیم. آنقدر از آدمها دور بودیم که دیدنِ هر رهگذری در کوچه هم پس از این مدت برای ما اوج خوشحالی بود. با گذر زمان،
سفرنامه دیار کردنشین خداوند در سوره مبارک عنکوبت آیه 20 می فرماید : " قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدا الخلق " ( بگو در زمین سیر کنید و بنگرید که خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است) سلام ! یه سلام نقره ای خدمت حضور محترم
ابن بطوطه میگه: "ممکن است در آغازِ سفر، شما حرفی برای گفتن نداشته باشید، اما سفر در پایان از شما یک نویسنده می سازد" این روزها سفر رو برای سلامتی خودمان و دیگران به حداقل ترین حالت ممکن رسانده ام و وقتِ آزادم را به مرور خاطرات
کیش شهری بدون چراغ قرمز به نام خداوند جان و خرد با سلام خدمت دوستان و علاقه مندان سایت لست سکند، خوشحالم که دوباره فرصتی دست داد تا بتوانم تجربیات سفر خودرا در اختیار شما عزیزان قرار دهم، امیدوارم این سفرنامه ی هر چند کوتاه بتواند راهنمای
اردیبهشت که میاد همه جای زمین بهشت میشه و کافیه تصمیم بگیری کمی از حاشیه امن خودت خارج بشی و دل رو به طبیعت بسپاری تا از دیدن این همه زیبایی لذت ببری. سال 98 و در پی فرصت 3 روزه ای که دست داد تصمیم
نام و نام خانوادگی : عاطفه حاجی آبادی تاریخ : 1آبان 1399 مقصد : ملایر – نهاوند -کنگاور نام هتل :اقامت در خانه روستایی عنوان سفرنامه: ایزد بانوی آب های روان سلامی به قدمت تاریخ ایران عزیزم به دوستان عزیز لست سکندی ، سفرنامه را با جمله (ایرانم زیباست) شروع
پس از پیچیدن به سمت راست راهرو وارد اتاق کم نوری شدیم. صدای چلیک قفل شدن درب چوبی پشت سرمان، اغراق آمیز و بلندتر از حد معمول به گوشم رسید. چند لحظه ای طول کشید که چشمانم به تاریکی عادت کند. تنها منبع نور اتاق،
سلام میخوام سفرنامه جزایر قشم و هرمز و هنگام و لارک رو بنویسم. یه سفر فوق العاده به یاد ماندنی و جذاب که فراموش نخواهید کرد. یه مقدمه در مورد سبک سفرمون! سبک سفر من بک پکینگ بود و تمام تجهیزات پخت و پز و شب مانی شامل