قسمت هفتم
سفر به بارسلونا
ساعت دوازده ظهر وارد فرودگاه بارسلونا شدم. بعد از خروج از فرودگاه برای رفتن به شهر به سمت ایستگاه مترو حرکت کردم. ایستگاه مترو در طبقه پایین فرودگاه قرار داشت.
برای رفتن از فرودگاه به شهر علاوه بر تاکسی دو راه وجود دارد. یکی اتوبوس که هزینه آن 6 یورو می شود . یکی مترو که هزینه آن 4.5 یورو می شود.
از آنجایی که من کارت 48 ساعته بارسلونا رو قبلا با کارت اعتباری به مبلغ 13.5 یورو خریده بودم اینجا میتونستم با زدن کد خرید، کارتم رو تحویل بگیرم. کارتی که از اولین استفاده، 48 ساعت از اتوبوس و مترو در کل شهر بارسلونا حتی فرودگاه قابل استفاده بود. دستگاه های خرید و دریافت کارت در کنار همه ایستگاه های مترو وجود داشت.
در یکی از دستگاه ها، شماره سریال خریداری شده خودم رو وارد کردم. اینجا میتونید نوع کارتی که میخواهید را انتخاب کنید.
کارت BCN خودم رو تحویل گرفتم.
در کنار این دستگاه ها ورودی ایستگاه مترو قرار داشت. مترو فرودگاه هم تمیز و خلوت بود.
از قبل برنامه Barcelona Travel رو برای گوشیم دانلود کرده بودم که نقشه کامل بارسلونا به صورت آفلاین بود و با GPS مکان شما رو نشون میداد. برنامه Barcelona Metro TMB Map هم برای نقشه مترو بارسلونا گرفته بودم که خیلی کاربردی بود هم قابلیت جستجو داره هم GPS که میگه نزدیک کدوم ایستگاه مترو هستید.
نقشه مترو بارسلونا به شکل زیر است.
در ایستگاه Aeroport T1 سوار شدم به سمت ایستگاه Torrassa رفتم اونجا خط عوض کردم و در خط قرمز به سمت ایستگاه Universitat که نزدیک هاستل بود پیاده شدم. هاستلم در خیابان پشتی این ایستگاه بود. اسم هاستل TOC Hostel Barcelona بود که فوق العاده هاستل با کیفیت و تمیزی بود، دسترسی بسیار مناسب داشت و امکانات تفریحی خوبی هم مثل استخر داشت.
به سمت هاستل رفتم. وارد که شدم واقعا محیط شاد و تمیزی داشت. واچرم رو همراه مبلغ دادم و کارهای ورود رو انجام دادن. در آخر اثر انگشتم رو اسکن کردن و یه ساک که داخلش حوله بود بهم دادن. اسکن انگشت هم به این دلیل بود که درهای اتاق با اثر انگشت باز میشد. وارد اتاق شدم کسی داخل نبود وسایلم رو تو کمد گذاشتم.
اینجا یکی از اتفاق های خنده دار سفرم رخ داد. دنبال کلید یه لامپ میگشتم پیدا نکردم. کنار در اتاق پنل همه کلیدهای مینیاتوری برق های اتاق قرار داشت. همه رو بالا پایین کردم از راست به چپ و از چپ به راست یه جوری شد که خودمم نفهمیدم کدوم بالا بود کدوم پایین! تا بالاخره لامپ رو روشن کردم کارم رو کردم و خوشحال و خندان رفتم برای دیدن شهر. تا اینجای این اتفاق یادتون باشه تا شب موقع برگشتن باقیش رو تعریف کنم.
من قصد داشتم دو روز تو بارسلونا بمونم و برای امروزم که روز اول سفرم بود هیچ برنامه ای برای رفتن به مکان های دیدنی نداشتم و کل وقتم برای تفریح تو شهر بود. روز یکشنبه بود و تعطیل و کجا بهتر از رفتن به ساحل بارسلونا پس تصمیم گرفتم به سمت ساحل بارسلونا برم.
هوای بارسلونا هم اکثرا تا ظهر آفتابی بود و بعد ابری میشد.
به سمت ایستگاه مترو رفتم و در ایستگاه مترو Barceloneta زرد رنگ پیاده شدم تا به سمت ساحل برم.
در بارسلونا با یه شهر کاملا زیبا و رویایی مواجه شدم چقدر بارسلونا میتونه شاد و قشنگ باشه از همه کافه ها صدای موزیک میومد همه در حال بگو بخند و همراهی با موزیک بودن یه طرف قایق های شخصی لوکس یه طرف ساحل شنی یه طرف کافه های شاد. واقعا فوق العاده بود. انقدر محو دیدن در و دیوار شده بودم یکی دو بار نزدیک بود به اسکیت سوارها و مردم بخورم.
رفتم تا به ساحل شنی بارسلونا رسیدم. آب و ساحل فوق العاده تمیز بود. انقدر جمعیت تو ساحل مشغول تفریح بودن که جای نشستن نبود. باید بغل به بغل بقیه میشستی. حدود یک کیلومتر ساحل پر از آدم بود. رفتن تو این آب واقعا خستگی رو از آدم میگرفت. حتما اگر رفتید چند ساعتی رو کنار این ساحل زیبا سپری کنید تنها عکس هایی هم که میشد بزارم تقدیم شما. جمعیتی که تا کنار ساختمان بزرگ می بینید دو برابرش پشت تصویر قرار داشت.
بعد از ساحل شروع کردم به متر کردن خیابون ها از یه کوچه میرفتم از یه خیابون بیرون میومدم تو هر کوچه و خیابون پر بود از آدم های خوشحال و خندان. بین راه به یه کلیسای بزرگ رسیدم به اسم basilica of santa maria del mar که حدود ششصد سال از ساختش می گذشت منم که از روز قبل کلیسا نرفته بودم کلیسای خونم کم شده بود تصمیم گرفتم وارد بشم. کلیسای بزرگ و جالبی بود کمی نشستم استراحت کردم و نظاره گر مردمی بودم که شمع روشن میکردن و مشغول دعا بودن.
بعد از خروج از کلیسا با برنامه Visit a City به سمت مسیر بعدی رفتم به اسم el born centre de cultura i memòria که مرکز باستان شناسی و فرهنگی شهر بارسلونا بود. اینجا محلی برای آشنا شدن با فرهنگ و گذشته شهر رو به نمایش گذاشته بود و جالب بود که به جای پرچم اسپانیا از پرچم کاتالونیا استفاده کرده بودند.
در کنار این مکان پارک بزرگی بود به اسم Ciutadella Park تصمیم گرفتم یه سرهم به اینجا بزنم. در وسط پارک یه دریاچه برای قایق سواری بود و در کنارش یه فواره زیبا به اسم Monument Cascada که همه مشغول دیدن و عکس گرفتن از این فواره طلایی بودند.
بعد از دیدن این پارک تصمیم گرفتم به سمت طاق پیروزی بارسلونا که در کنار این پارک بود برم. یک دروازه آجری رنگ با تندیس ها و نقش برجسته های زیبا که هر طرف آن توسط یک هنرمند درست شده و نشان دهنده یکی از نمادهای اسپانیا است. حتما دیدن از این طاق پیروزی با اون همه نماد زیبا رو در برنامه داشته باشید.
بعد از یکم نشستن کنار طاق پیروزی به سمت میدان کاتالونیا حرکت کردم. این میدان شلوغ ترین و اصلی ترین میدان شهر بارسلونا است.
دور این میدان نمایندگی محصولات اپل، فروشگاه بزرگ El Corte Inglés که برای خرید محصولات مختلف می تونید بهش سر بزنید و ساختمان Cases Pascual i Pons قرار دارد.
یکی از خیابان های متصل به این میدان خیابان معروف و پر توریست لارامبلا هست.این خیابون پر است از هنرمندها و فورشگاه ها و رستوران های مختلف بطوری که همه توریست ها حداقل روزی یک بار به این خیابان زیبا و پر جنب و جوش سر میزنند.
در اوایل این خیابون سمت راست یه فروشگاه بزرگ و شلوغ کارفور هم قرار داره که برای خرید خوراکی و مواد غذایی می تونید به اینجا مراجعه کنید ولی با صف طولانی برای خرید مواجه خواهید شد.
یه قسمت زیبای این خیابون بازار Mercado de La Boqueria هست که پر است از مغازه های فروش میوه و آبمیوه و غذاهای دریایی که تماشا و خرید از اینجا رو حتما بهتون پیشنهاد میکنم. من یه میوه استوایی و دو تا آب میوه گرفتم به مبلغ 5 یورو. وارد این بازار بشید دست خالی بیرون نخواهید آمد.
عکس زیر رو که مشاهده می کنید به این معنی است که شما برای استفاده از سرویس بهداشتی باید مبلغ یک یورو پرداخت کنید این سرویس بهداشتی ها تو اکثر شهر های اروپا هست که درب اونها با انداختن 0.5 تا یک یورو باز میشه ولی پیشنهاد میکنم برای استفاده از سرویس بهداشتی وارد فروشگاه ها و رستوران ها شوید.
تبلیغات زیادی از Burger King تو بارسلونا دیده بودم که ساندویچ تنوری بزرگ جدیدی رو معرفی میکرد و تو خیابون لارامبلا یه Burger King بود که تصمیم گرفتم تست کنم. یه ساندویچ تنوری بزرگ با سس باربیکیو و سیب زمینی و نوشابه بزرگ گرفتم به مبلغ 9 یورو. ساندویچش یه مشکلی که داشت این بود هرچی میخوردی تموم نمیشد.
بعد از اینجا به سمت آخر خیابان لارامبلا رفتم. آخر خیابان جشنواره غذاهای آسیایی بود که مردم با خرید ژتون های یک یورویی میتونستن انواع غذاهای آسیای شرقی رو تست کنن و موزیک زنده آسیایی هم برای بازدید کننده ها اجرا میشد.
در انتهای خیابان هم میدان کریستف کلمب قرار داشت و محل توقف قایق های کوچک بادبانی بود.
در نقشه زیر مکان محل هایی که رفتم و در موردش صحبت کردم رو مشخص کردم.
بعد از کمی استراحت و گشت و گذار ساعت 9 شب تصمیم گرفتم به سمت هاستل برم تا برای برنامه فردام استراحت کنم. وارد ایستگاه متروی Drassanes کنار میدان کریستف کلمب شدم و به سمت هاستل رفتم.
از اینجا بقیه اون ماجرای جالبی که همون اول ورود به اتاق تعریف کردم رو تعریف میکنم. دیدم هم اتاقی هام دوتا دختر چینی و یه دختر کلمبیایی هست. سلام احوال پرسی و معرفی کردیم. وسایلم رو تو کمد گذاشتم وسایل فردا رو آماده کردم رفتم دوش گرفتم اومدم رو تختم. دیدم همشون درگیرن با پریز ها ولی متوجه نشدم موضوع چیه! گوشی و پاور بانکم رو زدم به پریز برق کنار تختم، دیدم شارژ نمیشه یکی دوبار این کار رو کردم که اون دختر کلمبیایی گفت هیچ کدوم برق نداره و رفته اطلاع داده بیان بررسی کنن. منم تازه فهمیدم ظهر موقوع ورود به اتاق چه سوتی دادم. نگو کلیدهای مربوط به برق پریز ها رو اشتباه دست زدم و برق پریزها قطع شده منم که فهمیدم کار خودم بوده رفتم سمت کلید های مینیاتوری برق. اومدم دست بزنم جیغ زدن گفتن نننننه خطر ناکه دست نزن. نگو تو کشور اینا هرکی تخصص خودش رو داره یعنی کسی باید به برق دست بزنه که کارش برق هست. خلاصه گفتم صبر کنید کلید ها رو تغییر دادم برق پریز ها وصل شد باورتون نمیشه چنان پریدن بالا و خوشحال بودن که انگار وسط جنگل براشون شیر شکار کردم یکی رفت خبر بده درست شده کسی رو نفرستن منم که فهمیده بودم سوتی دادم به روم نیوردم که کار خودم بوده بعد از یکم صحبت دست و پا شکسته و گفتن خندیدن خوابیدم.
جدول هزینه های روز دهم سفر
آماده شدم و بعد از خوردن صبحانه خوب هاستل به سمت اولین محل دیدنی امروز، برج ایفل بارسلونا راه افتادم.
به سمت ایستگاه متروی Universitat رفتم با متروی خط بنفش در ایستگاه Sagrada Familia پیاده شدم.
ایستگاه مترو دقیقا جلوی این کلیسا بود. وقتی از ایستگاه بیرون اومدم عظمت این ساختمان رو از نزدیک حس کردم واقعا خیره کننده بود. هنر رو تو هر بخش این کلیسا میشد دید. این کلیسا بیشتر شبیه به نقاشی است تا یه بنا. اگر تو بارسلونا فقط یه جا بخواید برید واقعا اینجا رو انتخاب کنید. کلیسایی که ساختش به دست معمار بزرگ اسپانیایی آنتونی گائودی در سال 1866شروع شد و قرار است در صدمین سال درگذشت او سال 2026 به پایان برسد.
من از قبل همانطور که در قسمت دوم سفرنامه یعنی اقدامات قبل از سفر گفتم بلیت اینجا رو از سایت خرید کرده بودم و نیازی به ایستادن در صف طولانی خرید بلیت نبود. مستقیم وارد شدم و بعد از گذشتن از بازرسی به سمت کلیسا رفتم.قیمت بلیت این کلیسا 15 یورو است و یک مدل هم 29 یورو است که میتوانید به بالای یکی از برج های کلیسا بروید و شهر را از بالا ببینید.
وارد کلیسا شدم واقعا معماری بی نظیری داشت. دیوارها از شیشه های رنگی زیبا درست شده بود که با تابش نور خورشید درخشش فوق العاده زیبایی را داخل کلیسا شاهد بودم.
داخل کلیسا هم ستون های بلند همراه با طراحی زیبا بود و در قسمتی از کلیسا نماد به صلیب کشیدن حضرت عیسی قرار داشت.
در طبقه پایین کلیسا هم ماکت ها و توضیحات مختلف کلیسا قرار داشت. تصویر زیر نشان دهنده سال شروع به ساخت کلیسا تا سال اتمام ساخت کلیسا است.
طبق قراری که به مکان های دیدنی پولی امتیاز میدادم، امتیاز من به این کلیسا از 5 نمره 5 می باشد.
بعد از دیدن بلندترین بنای بارسلونا تصمیم گرفتم که به دیدن دومین بنای بلند بارسلونا هم برم و از اونجایی که وقت زیاد داشتم تصمیم گرفتم پیاده این راه رو برم تا به برج آگبار برسم.
این کله قند یا برج آگبار اداره آب بارسلونا و نماد تکنولوژی و مدرنیته در بارسلونا است. کل برج از پایین تا بالا با دیوارهای رنگی و پوششی از شیشه پوشانده شده است.
بعد از دیدن این برج وارد ایستگاه مترو Glories شدم تا به سمت مقصد بعدی ایستگاه Vallcarca که پارک گوئل بود برم.
داستان این پارک همون داستان یه دیونه یه سنگ میندازه تو چاه صدتا عاقل نمیتونن در بیارن خودمونه. این گائودی نمیدونم عاشق بوده، شکست عشقی خورده، چی شده صد سال قبل رفته بالا تپه دوتا خونه کوچولو درست کرده ملت رو میکشونه اونجا. یکی نبود بگه این همه جا چرا اونجا؟ اگر با مترو بخواید برید اینجا بعد از بیرون اومدن از ایستگاه Vallcarca طبق نقشه که گذاشتم باید یکم برگردید و یه سر بالایی تند و باپله های زیاد برید بالا و بعدش بازم کلی بالا رفتن داره تا برسید به پارک. ولی اگر نمی تونید یا نمی خواید این سربالایی ها رو برید بگردید دنبال اتوبوس خط 24 و 32 که جلوی پارک توقف میکنن. استفاده از پارک رایگان هست ولی برای ورود به بخش معماری گائودی باید مبلغ 7.5 یورو پرداخت کنید که من این بلیت هم از قبل خرید کرده بودم. بالای پارک دید زیبایی از شهر بارسلونا مثل کلیسای ساگرادا فامیلیا و برج آگبار و دریا مشخص است.
بعد از اسکن بلیت وارد بخش اصلی پارک که از آثار گائودی است شدم اینجا دوتا خونه کوچک هست که محل زندگی گائودی هم بود.
در جلوی این خانه ها پله هایی قرار دارد که یکی از کارهای زیبای گائودی به اسم اژدها el drac بالای آن قرار گرفته است که پوشیده از موزاییک های رنگی است.
در آخر هم ستون هایی که به شکل زیبا طراحی شده اند قرار داشت.
امتیاز من به پارک گائودی 3 است.
بعد از حدود دو ساعت از همون مسیر برگشتم تا به مکان دیدنی بعدی که استادیوم نیوکمپ بود برم.
نزدیکترین ایستگاه های مترو به این استادیوم را در نقشه زیر مشاهده می کنید ولی پیشنهاد من ایستگاه مترو Collblance هستش.
بعد از پیاده شدن تو این ایستگاه و ده دقیقه پیاده روی وارد استادیوم نیوکمپ شدم.
استادیوم نیو کمپ استادیوم اختصاصی تیم بارسلونا است و بزرگترین استادیوم حال حاضر اروپا می باشد. این استادیوم گنجایش حدود 99 هزار نفر رو داره و جالبه بدونید که تو مدت 5 دقیقه کل استادیوم میتونه خالی از تماشاگر بشه. من بلیت اینجا هم قبلا خریداری کرده بودم ولی قیمت بلیت اینجا 25 یورو است.
در ابتدا وارد بخش جام های بارسلونا شدم. جایی که بیشتر از 420 جام برای تاریخ تیم بارسلونا در اون وجود دارد و همچنین وسایل قدیمی شامل توپ و لباس باشگاه در سالهای خیلی دور.
بعد از دیدن جام ها، به کفش ها و توپ های طلای مسی رسیدم. این محوطه پر بود از انواع جام ها.
بعد از دیدن کفش و توپ های طلا وارد سکوهای استادیوم شدم. وای خدای من عجب عظمتی چه نظمی چه محیطی آدم رو یاد خاطرات بازی های بارسلونا مینداخت.
فیلم کوتاهی از روی سکوهای استادیوم
بعد از دیدن محیط از روی سکوها وارد رختکن و محل استراحت بازیکنان و مصاحبه و قسمت مخصوص گزارشگران استادیوم شدم و بعد از اون وارد قسمت کنار چمن استادیوم و نیمکت ذخیره ها شدم.
دیدن این ورزشگاه از کنار چمن و نشستن روی نیمکت استادیوم باشگاهی که بارها و بارها رئال مادرید رو سوراخ کرده واقعا لذت بخش و جذاب بود.
در قسمت بعدی چمن های خشک شده استادیوم رو برای فروش گذاشته بودند به مبلغ 5 تا 25 یورو در شکل های مختلف. برام جالب بود که از چمن های خشک شده ورزشگاه هم برای باشگاه درامدزایی می کنن.
من حدود دو ساعت و نیم اینجا بودم و اصلا متوجه گذر زمان نشدم.
امتیاز من به ورزشگاه نیوکمپ 5 است ولی چون شاید بعضی ها علاقه زیاد به فوتبال نداشته باشن یا طرفدار تیم دشمن که رئال مادرید هست باشن امتیاز 4 رو میدم که همه پسند باشه.
بعد از دیدن اینجا با مترو به سمت ایستگاه Diagonal رفتم تا آخرین دیدنی های بارسلونا که ساختمان های Casa بود هم ببینم. Casa به اسپانیایی به معنای خانه است. این خانه ها با سبک معماری بی نظیر خودش از آثار آنتونی گائودی معمار مشهور و معروف اسپانیایی است. تو این خیابون انواع فروشگاه های برند های مختلف هم قرار دارد.
اولین Casa یا خانه که تو خیابون Passeig de gracia بهش رسیدم Casa Mila بود. کازا یا کاسا میلا رو به عنوان نگین انگشتر گائودی می شناسند. این ساختمان با توجه به اینکه برای صد سال قبل است اما هنوز از خیلی از ساختمان های موجود در دنیا جلوتر است.
خانه بعدی که پایین تر از اینجا هست Casa Batllo نام دارد که این هم یکی دیگه از شاهکارهای گائودی هست و دیدن این ساختمان ها برای توریست های بارسلونا یک اجبار است. سبک این ساختمان واقعا جالب و جذاب بود.
پایینتر از این ساختمان هم دو ساختمان دیگر به اسم Casa Bonet
و ساختمان Casa Lieo Morera قرار دارد.
در انتهای این خیابان هم به میدان کاتالونیا می رسیم.
برنامه هام تو بارسلونا تموم شد و دیگه برنامه ای نداشتم تصمیم گرفتم به خیابان لارامبلا و خیابان های اطراف برم. بارسلونا یه شهر تفریحی است تا یه شهر دیدنی یعنی بیشتر برای استراحت مناسب هستش ولی یه شهری مثل رم یا پاریس شهری است که توش استراحت و تفریح ندارید باید بدو بدو برید این مکان رو ببینیند اون مکان رو ببینید. خیلی دوست داشتم یک روز بیشتر تو بارسلونا می موندم و به شهر بازی فراری بارسلونا میرفتم و اینکه سه روز هم به جزایر قناری سفر میکردم که نشد.
شب به هاستل برگشتم وسایلم رو جمع کردم و آماده شدم تا فردا به سمت مقصد آخر که پاریس بود برم.
جمع هزینه های روز یازدهم سفر
ساعت 9 از خواب بیدار شدم بعد خوردن صبحانه اتاق رو تحویل دادم و به سمت فرودگاه حرکت کردم. هنوز کارت Hola BCN اعتبار داشت از همون کارت استفاده کردم و به ایستگاه Aeroport T1 رفتم. فرودگاه بارسلونا خیلی شلوغ بود دوتا صف طولانی برای بازرسی درست شده بود. حدود نیم ساعت صبر کردم تا نوبتم شد و تونستم وارد سالن بشم. ساعت 12:30 به مقصد پاریس پرواز داشتم که برای اولین بار هواپیما بدون هیچ تاخیری راس ساعت 12:30 فرودگاه ال پرات بارسلونا رو به مقصد فرودگاه اورلی پاریس ترک کرد.
- سعی کنید حتما با توجه به تعداد روزهای سفرتان از کارت Hola BCN که واقعا بصرفه است برای حمل و نقل استفاده کنید.
- حداقل، حداقل سه روز تو بارسلونا بمونید.
- بارسلونا بیشتر شهر تفریحی و استراحت هست تا شهر مکانهای دیدنی.
- سعی کنید یه سفر سه روزه هم به جزایر قناری داشته باشید چون واقعا ارزشش رو داره.
- عکس گرفتن تو بارسلونا به دلیل پوشش و شلوغی خیابون ها و مکان های دیدنی واقعا سخت بود و تا جایی که تونستم بهترین عکس ها رو گذاشتم حتی برای بعضی جاها ده دقیقه صبر میکردم یا بیشتر از ده تا عکس میگرفتم تا یه عکس مناسب بتونم انتخاب کنم.
- اگر وقت داشتید حتما به شهربازی فراری لند بارسلونا هم سر بزنید.