قسمت هشتم
سفر به پاریس
بعد از حدود دو ساعت پرواز وارد فرودگاه اورلی پاریس شدم. برای رفتن از فرودگاه به مرکز شهر هم از قطار میشد استفاده کرد که بلیت آن 14 یورو بود و هم از اتوبوس های فرودگاه به اسم Orly Bus که قیمت بلیتش 8 یورو بود. از اونجایی که دیدم اکثرا بلیت اتوبوس رو خریداری میکنن من هم تصمیم گرفتم با اتوبوس برم. از دستگاه های موجود کنار ایستگاه یه بلیت Orly Bus انتخاب کردم.
یه اسکناس ده یورویی وارد دستگاه کردم باقی مبلغ رو به همراه یه بلیت اتوبوس بهم برگردوند.
تو ایستگاه مخصوص Orly Bus منتظر بودم تا اتوبوس اومد. اتوبوس کاملا شلوغ بود و طبق نقشه داخل اتوبوس حرکت میکرد همچنین دسترسی به اینترنت هم وجود داشت. بعد از سوار شدن یه دستگاه جلوی در بود که باید بلیت رو داخلش قرار میدادی تا پانچ بشه. از فرودگاه تا مرکز شهر حدود نیم ساعت طول کشید. اتوبوس کنار ایستگاه مترو Denfert-Rochereau در مرکز شهر توقف میکنه اگر با قطار هم از فرودگاه میومدم تو این ایستگاه توقف میکرد. برنامه Paris Travel Guide رو از قبل دانلود کرده بودم که به صورت آفلاین به نقشه شهر پاریس دسترسی داشته باشم.
با توجه به اینکه هاستل من یکم دور بود و بلیت مترو هم هنوز نگرفته بودم و آشنایی به شهر نداشتم تصمیم گرفتم تا هاستل پیاده برم.
هوای پاریس هم اکثرا نیمه ابری بود یکم بارش بارون داشت و عصر ها باد تندی میومد.
مسیر رو رفتم تا به هاستل Enjoy Hostel رسیدم. کلا اقامت تو پاریس مثل آمستردام گرون هستش. هاستل خیلی معمولی بود به هیچ عنوان به هاستل بارسلونا نمی رسید. دسترسی به مترو خوب بود. تمیزی داخل اتاق و سرویس بهداشتی هم خوب بود. ولی صبحانه افتضاح داشت که قابل خوردن نبود فقط دو مدل مربا بود و یه دستگاه قهوه ساز داشت. بعدا متوجه شدم که دوتا از کارمندای این هاستل ایرانی هستن. موقعیت هاستل هم در نقشه زیر مشاهده می کنید.
کارهای ورود رو انجام دادم کارت اتاق رو گرفتم وسایلم رو تو کمد گذاشتم و رفتم به سمت نزدیکترین ایستگاه مترو برای رفتن به نمایندگی کارت های موزه پاریس، برای دریافت کارت موزم که سفارش داده بودم. به سمت ایستگاه مترو Mouton-Duvernet رفتم داخل ایستگاه دستگاه فروش بلیت قرار داشت. از بین بلیت ها بهترین بلیت به نظرم بلیت ده تایی به مبلغ 15 یورو بود که از همه بصرفه تر بود.
یه بلیت ده تایی انتخاب کردم اسکناس 20 یورویی وارد کردم باقی پول و ده عدد بلیت تک مسیر رو بهم داد.
متروی پاریس فوق العاده قدیمی و کثیف هستش توقع یه سیستم حمل و نقل مدرن رو نداشته باشید. برای تعویض خط هم اکثرا باید راه زیادی رو برید تا وارد خط بعدی شوید.
ولی خوبی که داره اینه که همه جای پاریس پر از ایستگاه مترو است (همینطور ایستگاه مترو ریخته رو زمین) و قطار ها به فاصله یک تا دو دقیقه ای از هم وارد ایستگاه میشن.
تو ایستگاه Pyramids پیاده شدم به سمت دفتر مرکزی کارت موزه پاریس رفتم.
واچر خریدم رو نشون دادم کد رو وارد سیستم کرد و یه کارت موزه 48 ساعته بهم داد.
بعد از اینجا تصمیم گرفتم امروز سراغ نماد پاریس یعنی برج ایفل برم. تو همون ایستگاه Pyramids سوار شدم و تو ایستگاه Bir Hakeim پیاده شدم و به سمت برج ایفل رفتم.
بعد از عبور از گیت بازرسی وارد محوطه برج شدم. واقعا برج ایفل عظمت داشت برای همین بزرگی و عظمتش است که ایفل شده ایفل. برای اینکه از پایین مستقیم با آسانسور به بالای برج برم باید 25 یورو میدادم و دو بار تو این صف می ایستادم. یک بار برای خرید بلیت و یک بار تو صف آسانسور. این بلیت تو سایت خود برج به فروش میرسه ولی متاسفانه تا دو ماه بعد هم فروش رفته مخصوصا در فصل های پر توریست.
برا همین تصمیم گرفتم دو طبقه که تقریبا تا وسط برج میشه رو از پله برم و از اونجا با آسانسور بالا برم بلیت این 19 یورو بود.
بلیت رو گرفتم و بعد از یه بازرسی دیگه وارد پله های برج شدم. هرچی بالا میرفتم تموم نمیشد تو اون بادی که میومد داشتم عرق میکردم نفس نفس میزدم و بالا میرفتم. هرچی بیشتر میرفتم پله ها بیشتر میشد. ولی بعد از عرق کردن و نفس های زیاد بالاخره به طبقه دوم برج رسیدم. انقدر نمای شهر زیبا و قشنگ بود که ارزشش رو داشت.
ساعت هفت عصر بود، بعد از یکم استراحت با آسانسور به بالای برج رفتم. وااای خدای من همه چی اندازه مورچه شده بود کل شهر پاریس رو میشد دید. چقدر زیبا بود اصلا نمیشد دل کند. باورم نمیشد که من بالای برج ایفل هستم.
بالای برج دسترسی به اینترنت رایگان هم داشت که همه برای تماس تصویری ازش استفاده میکردن. حدود دو ساعت بالای برج بودم اصلا احساس خستگی نمی کردم.
فیلم کوتاهی از بالای برج ایفل
دل کندن از ایفل سخت بود ولی بالاخره پایین اومدم و به سمت پارک Champ de Mars رفتم و اونجا نشستم تا ساعت یازده شب چون برج ایفل از ساعت ده شب به بعد هر یک ساعت به مدت پنج دقیقه نورافشانی زیبایی داشت و از اونجایی که هوا تازه از ساعت 10:45 دقیقه به بعد تاریک میشد ساعت یازده شب نورافشانی برج واقعا زیبا بود.
بعد از تمون شدن نورافشانی به سمت هاستل رفتم تو راه هم همچنان خوراکی هایی که از ایران آورده بودم رو میخوردم به جای ناهار و شام.
امتیازم برای دیدن شهر از بالای برج ایفل 5 است.
جدول هزینه های روز دوازدهم سفر
ساعت 9 صبح از خواب بیدار شدم دوش گرفتم و بعد از خوردن صبحانه افتضاح هاستل به سمت اولین مکان دیدنی که موزه لوور بود راه افتادم.
برای رفتن به موزه تو ایستگاه مترو Palais Royal Museum de Louvre پیاده شدم.
این درب ورودی موزه داخل یه مرکز خرید بود و توریست های زیادی تو صف ایستاده بودن، رفتم جلو کارت موزه رو نشون دادم گفتن شما از در بالای موزه باید وارد بشید.
راه درب بالا رو پرسیدم و خودم رو به بالای موزه رسوندم جایی که یک طرف طاق پیروزی کورسل بود که برای پیروزی های ناپلئون در حدود 200 سال قبل ساخته شده و ورودی کاخ تویلری بود.
و طرف دیگه ورودی موزه لوور با نمای شیشه ای بسیار زیبا
درب بالا هم صف بود. رفتم جلو گفتم که کارت موزه دارم یکی از طناب های صف رو باز کرد گفت از این طرف برو. وارد قسمتی شدم که هیچ کس توش نبود و مستقیم به سمت بازرسی رفتم. واقعا قابلیت عبور از صف این کارت ها برای ما ها که دو سه روز تو شهر های مختلف هستیم فوق العاده است. وارد موزه شدم کاتالوگ های موزه رو به همه زبان ها داشت جز فارسی که مجبور شدم انگلیسی رو بردارم.
در قسمت دیگه موزه یه اتاق بزرگ بود که وارد شدم و کوله ام رو داخل کمد گذاشتم که بار سنگین اذیتم نکنه بعد به سمت درب ورودی رفتم موقع ورود مسئول کنار در یه تاریخ پشت کارت موزه زد که از امروز برای این کارت 48 ساعت شروع شده است. کارت رو اسکن کرد و وارد شدم. بلیت ورودی موزه لوور 17 یورو است.
موزه انقدر بزرگ بود و انقدر قسمت های مختلف داشت که اگر می خواستم همه رو ببینم باید دو تا سه روز کامل وقت میذاشتم، مگر اینکه فقط نگاه کنم و رد شم. هرچی از عظمت و زیبایی آثار این موزه بگم کم گفتم. اینجا از اون جاهاس که باید خودتون از نزدیک ببینید. اینجا پر است از همکاری هنر و تاریخ.
مادر بزرگی در حال کشیدن نقاشی از روی مدل اصلی
انقدر آثار مختلف تو سبک ها و زمینه های مختلف اینجا هست که تو لوور واقعا خستگی و گذر زمان معنا نداره
شلوغترین قسمت موزه آثار هنرمندان ایتالیایی بود که واقعا جا برای راه رفتم تو این قسمت کم بود. مگه میشه جایی داوینچی و مونالیزا باشه و جمعیت نباشه.
فقط اینجا توجه داشته باشید که عکس سلفی ممنوع است و تو کل موزه مونوپاد رو در حال بسته نگه دارید. بعد از اینجا قسمتی که بازدیدکننده ها رو به خودش جذب میکرد مصر بود.
قسمت ایران هم اکثرا ایرانی ها میومدن یا کسایی که گذری رد میشدن. به نظرم جایی که برای ایران در نظر گرفته شده خیلی پرت هست و دسترسی بهش یکم سخت بود. خیلی از قفسه های ایران هم خالی بود حالا آثارش کجا رفته، پیدا کنید پرتقال فروش رو
نقشه ایران در زمان داریوش اول
یکم اینجا بودم و دوست داشتم نظر توریست های غیر ایرانی رو ببینم که نسبت به این آثار چی هست. برام جالب بود وقتی چشم همه به سر ستون های تخت جمشید میوفتاد از کلمه Wooow یا My God استفاده میکردن.
از ساعت ده صبح اینجا بودم. ساعت دو بعد از ظهر بود و نفهمیدم چرا انقدر زود گذشت هنوز قسمت هایی از موزه باقی مونده بود که اگر می خواستم ببینم کل روزم از بین میرفت و از طرفی هم هدفم دیدن بخش ایران و ایتالیا و مصر بود که کامل دیدم.
مگه میشه به لوور کمتر از 5 داد. اینجا از بایدهای پاریس است. امتیاز من به لوور 5 است.
تصمیم گرفتم برم به سمت مکان بعدی که در نزدیکی موزه لوور قرار داشت.
در کنار موزه لوور از روی رودخانه گل آلود سن گذشتم و به سمت موزه اورسی رفتم.
محل قرار گیری موزه اورسی از روی رود سن
به سمت درب موزه رفتم. وقتی شما کارت موزه پاریس رو دارید هرجا بخواید میتونید برید کارت رو نشون دادم و وارد موزه شدم. مبلغ بلیت این موزه زیبا 12 یورو است.
اولین چیزی که توجه شما را به خودش جلب میکنه ساعت بزرگ و زیبای این موزه است.
موزه اورسی که در گذشته ایستگاه راه آهن بوده، امروزه دومین موزه پربازدید پاریس است. اگر به هنر نقاشی و مجسمه علاقه دارید اینجا برای شما فوق العاده است. نقاشی هایی که اینجا قرار گرفته واقعا زیبا است به طوری که به راحتی نمی توانید از آنها عبور کنید.
در بالای موزه هم از پشت ساعت ساختمان موزه نمای رودخانه سن و موزه لوور مشخص است.
امتیاز من به موزه اورسی 4 است.
جلوی موزه اورسی یه موزه رایگان بود که افتخارات، وسایل نظامی و مدال های فرماندهان دوران گذشته فرانسه را در خود جای داده بود.
بعد از دیدن این موزه تو هوای ابری پاریس از کنار رود سن به سمت کلیسای رتردام به راه افتادم.
از طریق برنامه Visit a City که قبلا در موردش گفته بودم تو راه هر مکان دیدنی نشان میداد به آن سر میزدم.
به اولین محلی که رسیدم پل هنر یا پل عشق بود.
عشاق روی این پل یک قفل میزدند و کلید قفل رو درون رود سن می انداختند به این مضمون که عشق آنها ابدی باشد. به مرور زمان انقدر قفل ها زیاد شد که به دلیل سنگینی پل، بخشی از آن ریزش کرد. شهرداری پاریس تمام دیواره های پل را همراه قفل ها باز کرد تا پل سبک شود و جای دیواره های آهنی از دیواره های شیشه ای استفاده کرد. حالا مشکل شد دوتا، مردم هم روی شیشه ها می نویسند و هم هرجا رو پیدا کنن قفل میزنن.
بعد از اینجا به محل بعدی روی نقشه که قلعه کونسیرژری بود رسیدم. در کنار این قلعه، قدیمی ترین ساعت پاریس به اسم ساعت کونسیرژری قرار دارد. این ساعت طلاکاری شده برای بیش از ششصد سال قبل است در زمانی که هنوز ساعت مچی اختراع نشده بود و مردم پول خرید ساعت نداشتند. مردم به کمک این ساعت از زمان دقیق مطلع می شدند.
قبلا هم گفتم وقتی شما کارت موزه دارید هرجا بخواید می تونید برید. من قبل از سفر هیچ اطلاعی در مورد قلعه کونسیرژری نداشتتم فقط در برنامه Visit a City که همه دیدنی های شهر ها را نشان میده دیدم کنار این قلعه هستم. به سمت درب ورود رفتم و دیدم هزینه ورود آن 9 یورو است. داخل رفتم و با نشان دادن کارت موزه رایگان وارد شدم.
این قلعه که در قرن 6 میلادی احداث شد ابتدا کاخ سلطنتی بود و به مرور تغییر کاربری داد که در زمان انقلاب فرانسه به زندان تبدیل شد و کسانی مثل ناپلئون سوم و ملکه ماری آنتوانت در این زندان بودند.
جالبه بدونید که تو هر کدوم از این اتاق های کوچک که به عنوان زندان استفاده میشد بیشتر از صد نفر نگه داری میشدند و مثل زمان الان ما، زندانیان پولدار اتاق های بزرگ و مجهز را خریداری میکردند.
امتیاز من به این مکان 2 است.
کلیسای سنت چاپل کنار قلعه کونسیرژری قرار داشت. به سمت این کلیسا رفتم. بلیت ورود به کلیسا 10 یورو بود و من هم که با کارت موزه وارد کلیسا شدم. این کلیسا زیبا ترین کلیسای پاریس است. بعد از ورود به کلیسا متوجه شدم که چرا اینجا زیباترین کلیسای پاریس است. کلیسایی با دیوارهای شیشه ای رنگی که واقعا زیبا و فوق العاده بود. قدمت این کلیسا به حدود 700 سال قبل بر میگرده و قدیمی ترین شیشه های رنگی پاریس هم در این کلیسا استفاده شده است.
امتیاز من به اینجا 3 است.
آخرین مکانی که در این سمت پاریس باید بهش سر میزدم کلیسای نوتردام بود.
کلیسای نوتردام قدمت 800 ساله دارد و کل ساخت اون حدود دویست سال طول کشید. کلیسایی که عکس آن روی جلد کتاب داستان گوژپشت نوتردام ویکتور هوگو نقش بسته و بزرگترین پیانو پاریس در این کلیسا قرار گرفته. این کلیسا واقعا یکی از شاهکارهای معماری است.
به کلیسا که رسیدم با صف خیلی خیلی زیادی روبرو شدم.
به سمت در ورود رفتم به شخصی که بازرسی میکرد گفتم من کارت موزه دارم ایشون هم گفت بازدید از این کلیسا رایگان است و نیازی به کارت نداره ولی شما میتونی داخل بشی. منم کلی خوشحال شدم که از همچین صفی هم با توجه به وقت کمی که داشتم عبور کردم. پیشنهاد میکنم بازدید از این کلیسای با شکوه و رایگان را از دست ندید.
ساعت شش از کلیسا بیرون اومدم و از اونجایی که دیگه همه موزه ها و جاهای دیدنی بسته بودند تصمیم گرفتم به دیدن مکان های دیگه پاریس برم. مقصد بعدیم رو خیابان شانزلیزه و طاق پیروزی انتخاب کردم.
قدم زدن تو هوای ابری و خنک پاریس کنار رود سن حال و هوای خودش رو داشت. از کلیسای نوتردام به سمت مقصد های مشخص شده در نقشه حرکت کردم.
به سمت موزه لوور رفتم بعد از اون وارد باغ تویلری شدم و در انتهای باغ به میدان کنکورد رسیدم. البته میشه با مترو به ایستگاه Concorde آمد که در کنار این میدان است. در گذشته این میدان برای اعدام با گیوتین استفاده میشد و شدت اعدام ها تا جایی رسید که گله گاو ها و گوسفندها از بوی خون این میدان به این سمت حرکت نمی کردند. بعد از گذشت سال ها دیگه خبری از گیوتین نیست و جای آن یه نماد ابلیسک سه هزار ساله مصری قرار گرفته است.
یکی از خیابان های متصل به این میدان خیابان معروف شانزلیزه است.
در وسط خیابان شانزلیزه خیابان وینستون چرچیل قرار دارد که وسط آن کاخ های بزرگ و کوچک برای نمایشگاه های بین المللی است.
بعد از عبور از جلوی این کاخ ها به سمت پل زیبای الکساندر رفتم.
این پل انقدر زیبا بود که عروس و داماد ها بخشی از فیلم عروسی خود را با قدم زدن روی این پل می گرفتند. بعد از دیدن پل زیبای الکساندر از همون مسیر قبل برگشتم. وارد خیابان شانزلیزه شدم و به سمت طاق پیروزی حرکت کردم.
از بعد خیابان وینستون چرچیل فروشگاه های معروف شانزلیزه شروع میشد.
در بین خیابان به شیرینی فروشی قدیمی و معروف پیر هرمه رسیدم که متنوع ترین و بهترین شیرینی های معروف فرانسوی به اسم ماکارون رو عرضه میکنه.
وارد شدم انقدر مدل ها و طعم های مختلف ماکارون داشت که انتخاب خیلی سخت بود.
هفت عدد ماکارون انتخاب کردم که قیمت جعبه هفت تایی 16 یورو شد.
نمیدونم پول ما ارزش نداره یا این شیرینی های خوشمزه که تو دهان آب میشه گرون است؟ چون پول دوتا ساندویچ مک دونالد بود.
در حال خوردن ماکارون های کوچولو به سمت طاق پیروزی رفتم.
این طاق در میدان شارل دوگل قرار گرفته و به 12 خیابان اصلی از جمله شانزلیزه منتهی می شود. این مکان در سال 1806 به دستور ناپلئون برای گرامی داشت ارتش فرانسه ساخته شد.
می خواستم بالای طاق پیروزی برم به همین دلیل از زیر گذر به سمت ورودی حرکت کردم. کنار ورودی صف طولانی برای خرید بلیت بود که شما بخشی از صف رو تو تصویر می بینید و اگر دقت کنید سمت راست که خالی است عکس کارت موزه را زده که دارندگان کارت بدون صف و رایگان میتونن وارد بشن. مبلغ بلیت طاق پیروزی 12 یورو است.
من هم از این بخش بدون صف وارد محوطه اصلی شدم.
بعد از عبور از قسمت بازرسی به داخل طاق رفتم جایی که برای رسیدن به بالای اون باید از 280 تا پله عبور میکردم برای من که دو طبقه ایفل رو از پله رفتم شوخی قشنگی بود که اینجا باهام کرد. مصداق بارز بچرخ تا بچرخیم رو اینجا می تونید درک کنید.
در بالای طاق قسمت زیبایی قرار داشت که پوشیده از انواع پرهای مختلف بود.
بعد از عبور از این قسمت وارد محوطه بالای طاق پیروزی شدم که روبرو خیابان شانزلیزه بود.
در سمت راست برج ایفل قرار داشت
حدود نیم ساعت منتظر شدم تا نورافشانی برج ایفل که در ساعت ده شب به مدت پنج دقیقه شروع می شود را از بالا ببینم.
فیلم کوتاهی از نورافشانی برج ایفل را در زیر مشاهده می کنید.
امتیاز من به طاق پیروزی 3 است.
بعد از اینجا با مترو به سمت هاستل رفتم و برنامه های امروزم رو به پایان رسوندم.
جدول هزینه های روز سیزدهم سفر
امروز آخرین روزی بود که تو پاریس بودم و برنامه کمتری داشتم. تصمیم گرفتم برای اولین مکان دیدنی به سراغ کاخ گارنیه یا سالن اپرا گارنیه پاریس برم. مکان های بعدی هم روی نقشه مشخص کردم.
با مترو به سمت ایستگاه متروی Opera رفتم. کاخ گارنیه که سالن اپرای پاریس در آن قرار دارد دقیقا روبروی ایستگاه مترو قرار گرفته است.
به سمت درب ورودی رفتم.
مبلغ ورود به کاخ گارنیه 11 یورو است و هیچ کارتی رو قبول نمی کنند. اپرا گارنیه قدمت دویست ساله دارد و در خود علاوه بر سالن اپرا با گنجایش 1600 نفر دارای موزه و کتابخانه هم می باشد.
هر قسمت این کاخ نشون دهنده تاریخ و هنر است.
در طبقه دوم لباس هایی بود که برای اجرای اپرا و نمایش های کلاسیک در گذشته استفاده میشد.
دیوار ها پر بود از مجسمه ها و نقاشی های مختلف.
در قسمت مرکزی، سالن اصلی اپرا با طراحی بی نظیر و سقف زیبای آن قرار داشت.
ولی چیزی که باعث شده کاخ گارنیه به شکوه و عظمت برسه و جزو زیباترین کاخ های اروپا باشه سالن آن است که وقتی پا توی این سالن اصلی میگذاریم به خودمون میگیم چطور دویست سال قبل همچین چیزی درست کرده اند؟ اینجا پر است از مجسمه و نقاشی های خیره کننده.
فیلم کوتاهی از این سالن فوق العاده زیبا
امتیاز من به اپرا گارنیه 4 است.
بعد از دیدن اینجا که دل کندن ازش سخت بود به سمت مسیر بعدی که گالری لافایت بود حرکت کردم.
این گالری رو بروی فروشگاه اصلی برند H&M قرار داشت.
تو این خیابون که به اسم بلوار Haussmann است فروشگاه های زیادی برای خرید وجود دارد.
بعد از عبور از این خیابون به سمت آخرین مقصد که کلیسای مادلین بود رفتم. این کلیسا محل اصلی فعالیت های مذهبی، رهبر مذهبی یا اسقف اعظم پاریس است. نزدیک کلیسا باران هم شروع به باریدن کرد که تو عکس هم قطرات باران معلوم است. متاسفانه درهای کلیسا بسته بود و نتونستم وارد سالن کلیسا بشم.
وارد ایستگاه مترو جلوی کلیسا شدم و به سمت ایستگاه Cardinal Lemoine رفتم. برنامه بعدیم دیدن آرامگاه پانتئون و دیدن باغ لوکزامبورگ بود.
بعد از عبور از یک مسیر حدودا ده دقیقه ای به آرامگاه پانتئون رسیدم ولی در کنارش یک کلیسا قرار داشت به اسم سنت اتین دو مون. تصمیم گرفتم برم داخلش و ازش بازدید کنم.
در این کلیسا مقبره های بلیز پاسکال، ژان راسین و ژان پل مارت قرار داشت.
پانتئون به معنای معبد خدایان در حدود دویست سال قبل ساخته شد و محل دفن مشاهیر بزگ فرانسوی است.
مبلغ بلیت ورود به این آرامگاه 9 یورو است ولی من با همان کارت موزه به صورت رایگان وارد شدم. اینجا هم همونطور که تو عکس زیر می بینید صف طولانی بود ولی دارندگان کارت موزه مستقیم وارد معبد میشن.
داخل معبد ستون های بزرگ و بلند قرار گرفته بود همراه با نقاشی های بسیار زیبای دیواری که زیبایی های این معبد را چندین برابر کرده بود. مجسمه معروف Thinker بنام اندیشه گر هم در اینجا قرار داشت.
در وسط معبد هم پاندول فوکو قرار داشت. لئون فوکو در سال 1851، آزمایشی در پانتئون پاریس انجام داد تا نحوه چرخش زمین را به همه نشان بدهد. این فیزیکدان، آونگی 67 متری به نام پاندول فوکو را درست در زیر گنبد مرکزی ساختمان آویزان کرد و در مقابل حیرت همه نشان داد با وجودی که حرکت آن به جلو و عقب هدایت شده بود، پاندول حرکتی دوار انجام میداد و به این طریق، ثابت کرد که زمین به دور محور خود میچرخد.
بازدید از اینجا هنوز تموم نشده در طبقه پایین معبد آرامگاه مشاهیر معروف قرار داشت.
بزرگانی همچون ویکتور هوگو، امیل زولا، ماری کوری، ژان ژاک روسو، وُلتر و معمار پانتئون پاریس، یعنی سوفلو و همچنین الکساندر دوما با شعار کتاب سه تفنگدار یکی برای همه و همه برای یکی به خاک سپرده شدهاند.
امتیاز من به این معبد 3 است.
بعد از دیدن اینجا به سمت انتهای خیابان متصل به معبد که باغ لوکزامبورگ قرار داشت راه افتادم. بین راه دانشگاه معروف سوربن هم قرار داشت که مکان آن را روی نقشه بالا نشان داده ام.
بعد از حدود پانزده دقیقه پیاده روی و خوردن بستنی به باغ لوکزامبورگ رسیدم. در تصویر زیر معبد پانتئون هم مشاهده می کنید که نشان دهنده فاصله باغ تا معبد است.
ورود به باغ رایگان است و هر قسمتی از باغ بروید یه زیبایی خاص را مشاهده می کنید مثل درختان میوه، کندوهای عسل، فواره ایتالیایی و درختان زیبا و انواع زمین های بازی.
تو قسمتی از باغ نشستم و برنامه فردا رو چک میکردم. با توجه به اینکه فردا ساعت شش و نیم صبح به سمت آمستردام پرواز داشتم متوجه شدم که مترو و اتوبوس های پاریس از ساعت شش صبح تا دوازده شب فعالیت دارند. با توجه به اینکه باید دو ساعت قبل در فرودگاه باشم ساعت چهار صبح هیچ وسیله ای جز تاکسی وجود نخواهد داشت. اینجا هم همون داستان ونیز پیش اومد. تصمیم گرفتم با آخرین اتوبوس که ساعت دوازده شب بود به سمت فرودگاه برم و تا صبح اونجا بمونم طبیعتا خرید بلیت ارزون این مسائل هم داره من اگر دو ساعت دیرتر بلیت پرواز می خریدم باید دو برابر هزینه میکردم.
به سمت هاستل رفتم وسایلم رو جمع کردم تا ساعت 9 شب خوابیدم. بعد از بیدار شدن از هم اتاقی ها خداحافظی کردم و از هاستل بیرون رفتم بین راه هم به مک دونالد رفتم و یه ساندویچ برای شام به مبلغ 8 یورو گرفتم.
بعد از خوردن شام به سمت ایستگاه اتوبوس Orly Bus که رو به روی ایستگاه متروی Denfert Rochereau بود رفتم یه بلیت به مبلغ 8 یورو برای فرودگاه اورلی خریدم.
نیم ساعت صبر کردم تا اتوبوس اومد ساعت یازده و نیم به سمت فرودگاه حرکت کرد و ساعت دوازده شب به فرودگاه رسید. فرودگاه اورلی دو ترمینال W و S داره که پرواز من از ترمینال S بود و تو ایستگاه ترمینال S پیاده شدم. حدود سی نفر تو فرودگاه بودن از این دستگاه های پولی یه بسته پاستیل بزرگ گرفتم به مبلغ 2 یورو رفتم یه گوشه پیدا کردم نشستم.
جدول هزینه های روز چهاردهم سفر
تو جدول زیر میتونید تفاوت قیمت خرید بلیت و داشتن کارت موزه رو مشاهده کنید. توجه کنید علاوه بر اینکه من موزه های بیشتری هم می توانستم ببینم، از قابلیت عبور از صف برخوردار بودم که سریع وارد میشدم و تو صف های طولانی نمی موندم.
- حتما سعی کنید از کارت موزه استفاده کنید.
- نیازی به خرید آب معدنی نیست مگر حساس باشید آب شیرها قابل خوردن است.
- تو پاریس چیزی که زیاده ایستگاه مترو است که همینطور رو زمین ریخته پس فرقی نداره کجا هتل بگیرید.
- بهترین نوع بلیت مترو خرید پک 10 تایی است و اگر دو نفر هستید پک 20 تایی رو خرید کنید که ارزانتر است.
ساعت هفت صبح فرودگاه اورلی پاریس رو به سمت فرودگاه اسخیپول آمستردام ترک کردم و بعد از حدود یک ساعت و نیم وارد فرودگاه شدم.
تو فرودگاه قسمتی بود که با دریافت هزینه چمدان ها رو تحویل می گرفتند. رفتم و چمدانم رو تحویل دادم بعد از اونجا به سمت ایستگاه قطار رفتم و یه بلیت رفت و برگشت به مبلغ 9 یورو گرفتم.
باز هم به شهر فوق العاده آمستردام برگشته بودم امروز رو گذاشته بودم برای خرید سوغاتی. به سمت بازار گل رفتم و چند مدل پنیر و گل های زیبای چوبی و گلدان و وسایل دیگه خریدم و گشتی تو شهر زدم. ساعت هفت عصر از آمستردام به سمت فرودگاه برگشتم.
وارد فرودگاه که شدم تو یه کافه شلوغ داشت یه فوتبال از جام جهانی نشون میداد که من تا رسیدم دیدم یکی گل زد و داره صحنه آهسته نشون میده و همه ناراحت شدن و اه و اوه میکردن. رفتم جلو دیدم بازی ایران و مراکش هست و ایران گل زده. دقیقه 95 بود گفتم الان تموم بشه من میدونم و شما. تا سوت پایان بازی رو زد منم به تلافی اونا پریدم بالا دست زدم و هوراااا گفتم یهو دیدم همه سرهارو برگردوندن دارن من رو میبینن متاسفانه تنها ایرانی اونجا بودم صاحب کافه هم که دید من تنهام اونم شروع کرد به دست زدن. خوشحال و خندان رفتم چمدانم رو گرفتم و مبلغ 8 یورو بابت نگه داری چمدان دادم.
بعد از عبور از گیت امنیتی فرودگاه وارد سالن شلوغ گذرنامه شدم. اینجا کل دنیا رو دو قسمت کرده بودن. یکی قسمت سمت راست بود که شامل این کشورها میشد
یکی هم بقیه شاخ های دنیا بودن که ما این بخش قرار داشتیم. فرقشم این بود که اونا با یه کارت شناسایی یا گذرنامه بدون بررسی رد میشدن و ما باید به نکیر و منکر جواب میدادیم. نوبتم که شد باز تا پاسپورت رو دیدن شروع کردن به سوال جواب. کجا بودی؟ کجا رفتی؟ چند روز اینجا بودی؟ نظرت در مورد آمستردام چیه؟ کجا داری میری؟ در آخر پرسید با کی اومدی و آیا کسی همراهت بوده که الان نباشه؟ دیگه نزدیک بود بگم داداش دوست داری نرم همینجا بمونم. بالاخره رضایت داد و مهر خروج رو زد روی پاسپورت.
جدول هزینه های روز پانزدهم سفر
به سمت گیت پرواز رفتم. هواپیما فرودگاه آمستردام رو به مقصد فرودگاه آتاتورک ترک کرد و بعد از شش ساعت انتظار به سمت تهران حرکت کرد.
تو فرودگاه تهران مورد جالبی که دیدم این بود که سر ظهر چون دومین روز تعطیل عید فطر بود هیچ هواپیمایی تو فرودگاه نبود. فرودگاه خلوته خلوت بود و اکثر پرواز ها هم نمیدونم به چه دلیل کنسل شده بود. از اونجایی که چمدان داخل بار نداشتم اولین نفر بدون اینکه سوال و جوابی کنن از گمرک خارج شدم. به همراه خانواده به سمت منزل حرکت کردیم.
امیدوارم از خواندن این سفرنامه طولانی خسته نشده باشید. به هر حال همونطور که اول سفرنامه گفتم تو دل این سفرنامه هشت سفرنامه هستش که شما هشت سفرنامه رو با هم خواندید. من هم تا جایی که تونستم از حرف ها و عکس ها کم کردم که حجم سفر نامه کمتر بشه و نتیجه این شد که مشاهده کردید.
امیدوارم این سفرنامه، هم بتونه راهنمایی باشه برای کسایی که قصد سفر به اروپا رو دارند و هم باعث بشه اشخاص دیگر هم که مثل من فکر سفر به اروپا هم به دلایل مختلف نمی کردند به فکر سفر بیوفتند.
در پایان اگر هر سوالی در مورد صفر تا صد سفر به اروپا از ویزا و دریافت کارت های تخفیف و غیره دارید حتما ازم سوال کنید و تا جایی که بتونم راهنمایی خواهم کرد.
با تشکر از همه
بدرود