3-2 روز پنجم: پایتخت فراموش شده، و قصری که زندان خودساخته شد
برنامه روز پنجم بازدید از مجموعه کاخهای فاتحپور سیکری بود. فاتحپور سیکری شهری کوچک در نزدیکی آگرا هست. بدین منظور ابتدا به ایستگاه اتوبوس IDGAH رفتیم. مینیبوسهای فاتحپور هر نیم ساعت حرکت میکنن و پس از یک ساعت و نیم به فاتحپور میرسن. موقعیت idgah در نقشه زیر نشون داده شده.
قبل از رفتن به محوطه کاخها از مسجد کنار این محوطه دیدن کردیم. قبرستان و چند مقبره این مجموعه رو تشکیل میداد. یک بنای مرمرین هم در این قسمت وجود داشت که محل دفن شخصی به نام «حضرت سلیم چیستی» هست که گویا عارفی بزرگ در زمانه خود بوده و اکبرشاه (سومین شاه گورکانی) به وی ارادتی عظیم داشته. محلیها میگفتن اجابتکننده دعا هست و گویا تخصصش هم ازدواج و رساندن افراد به معشوق هست. برای ورود باید کفش از پا در میاوردیم و موی سر رو هم با دستمال یا کلاهی که به افراد میدادن میپوشوندیم. (هم آقایون و هم خانمها) یک جوری شبیه امامزادههای خودمون بود. در قسمتی دیگه و روبروی مدفن سلیم چیستی «بلند دروازه» قرار داره. این محوطه جایی هست که اکبرشاه دین ابداعی خودش به نام «دین الهی» رو معرفی کرد. بعد از بازدید اون محوطه که رایگان بود به سمت محوطه تاریخی قصرهای فاتحپور رفتیم.
تصویر شماره 59- محوطه مسجد جامع فاتحپور
تصویر شماره 60- نمایی از بلند دروازه
تصویر شماره 61- سنگهای قبری در داخل مسجد جامع فاتحپور
تصویر شماره 62- نفهمیدم داره چکار میکنه.
تصویر شماره 63- مدفن «سلیم چیستی». وی نزد مسلمانانِ محلی بسیار مورد احترام بود.
تصویر شماره 64- نمایی از داخل ساختمان محل دفن سلیم چیستی
مجموعه کاخهای فاتحپور در سال 1571 میلادی توسط اکبرشاه (سومین پادشاه گورکانی) ساخته شد تا به عنوان پایتخت وی مورد استفاده قرار بگیره. اما 14 سال بعد و در پی لشکرکشی به پنجاب رها شد و بعدها به دلایل نامعلومی این محل به صورت کامل تخلیه و رها شد. ورودی اون برای خارجیها 510 روپیه هست. این کاخ محوطهها و ساختمانهای بسیاری داره که هر کدوم کارکرد خاص خودش رو داره که به گذاشتن عکسهاشون و مختصری توضیحات درباره اون بسنده میکنم.
تصویر شماره 65- خوابگاه و محل خواب پادشاه
تصویر شماره 66- محل حمام کردن پادشاه
تصویر شماره 67- حوضچهای با آب سبز. وجود جلبکها نمایی بسیار زیبا به این حوضچه داده بود.
تصویر شماره 68
تصویر شماره 69
تصویر شماره 70- دیوان خاص: جایی که خواص با شاه ملاقات میکردن. بر اساس توضیحات نوشته شده مکانی بوده که درباریان و وزراء در زمان عید نوروز به نزد شاه میآمدهاند.
تصویر شماره 71- دیوان عام: مکانی که مردم برای عریضهخوانی و عرض شکایت به نزد شاه میآمدهاند. شاه در این مکان با مردم ملاقات میکرده.
تصویر شماره 72- قسمتی دیگه از کاخ فاتحپور
تصویر شماره 73- قسمتی دیگر از کاخ فاتحپور
تصویر شماره 74- در قسمتهای بیرونی کاخ فاتحپور، هندیهای برای گذراندن روز تعطیل (۱شنبه) به پیکنیک آمده بودند. صدای بزن و برقص به گوش میرسید.
بعد از بازدید کاخ به سمت آگرا برگشتیم. بلافاصله به راهآهن رفتیم تا بلیتهای مسیرهای بعدیمون رو خریداری کنیم. از اونجا که پیشبینیهای هواشناسی از بارشهای بسیار شدید موسمی در خاجوراهو خبر میدادن و با توجه به سابقه سیلابهای بسیار شدید در دیگر نقاط هند ترجیح دادیم ریسک نکنیم و پلن بی رو اجرا کنیم. به همین دلیل مسیر جایپور رو جایگزین خاجوراهو و اورکها کردیم. در راهآهن یک بلیت تاکتال در کلاس CC به مقصد جایپور و یک بلیت جنرال در کلاس CC از جایپور به مقصد دهلی نو خریدیم.
اطلاعات مکمل - قطارها در هند: نحوه تکمیل فرم خرید بلیت (قسمت سوم) |
---|
قبلا در مورد کلاسهای مختلف قطارهای شبرو و تختدار هند توضیح دادم. به اون کلاسها باید کلاس قطارهای صندلیدار رو هم اضافه کنم. این قطارها تخت ندارن و عموما برای مسیرهای کوتاه استفاده میشن. در این دسته دو تا کلاس عمده وجود داره. کلاس CC یا همون Chair Car که صندلیهای اتوبوسی اما راحتی داره و کولردار هست. سه ردیف در یک طرف و دو ردیف در طرف دیگه داره. کلاس بهتر این قطارها FC یا First Class هست. تفاوت اینها با قبلیها در راحتتر بودن صندلیهاش و فضای جلوی پای بیشتر و وجود تلویزیون هست و البته بلیتش هم گرونتره. گاهی از اون با نام EC یا Executive Class هم نام برده میشه. ما برای رفتن از آگرا به جایپور و از جایپور به دهلی کلاس CC رو انتخاب کردیم و بلیتهامون رو با پرکردن فرمهای مربوطه (فرم صورتی برای بلیت تاکتال و فرم سفید برای بلیت جنرال) خریداری کردیم و بعد از کنترل صحت اونها از راهآهن خارج شدیم. نکتهای که باید در نظر داشته باشین اینه که به عنوان یک خارجی برای خرید بلیت در ایستگاه راهآهن دنبال قسمت Tourist Desk یا اگر چنین جایی در اون ایستگاه وجود نداشت به دنبال قسمت Computerized Ticketing بگردین و بلیت رو از اون قسمت خریداری کنید. نمونه فرم مورد استفاده رو هم اینجا میزارم. دقت کنید که قسمتهای بالا رو کلا خالی بزارید و تو هیچ کادری چیزی ننویسید یا تیک نزنید. فقط اگر پزشک هستید و موقع حوادث، سوانح یا امثال اون مایل به کمکرسانی هستید کادر اول رو تیک بزنید. در مورد ایستگاه مبدا و مقصد هم این رو اضافه کنم که در برخی مسیرها در ایستگاهی که شما میخواین سوار شین ممکنه ظرفیت وجود نداشته باشه. لذا شما ایستگاه قبلتر رو خریداری میکنید و پول اون رو پرداخت میکنید و در ایستگاه های بعدی سوار میشین. اگر چنین حالتی وجود نداشت Station from و Boarding at مشابه خواهد بود. همین مساله در مورد to و Reservation upto صادقه. نکته بعدی در مورد جنسیت هم جالبه و شاید هند تنها کشوری باشه که دوجنسیتی (Transgender) بودن رو به عنوان جنسیت سوم در قوانینش به صورت قانونی و رسمی پذیرفته. البته دوجنسیتی بودن رو با همجنسگرا بودن و گرایش جنسی اشتباه نگیرید. اینها مقولههای جدا هستند که توضیح اونها خارج از بحث این سفرنامه هست. نکته بعدی که در ایستگاههای قطار و البته تقریبا در همه جای هند بسیار مترقی و زیباست استفاده از واژه differently-abled برای افرادی هست که ما به اونها معلول یا در بهترین حالت توانخواه میگیم. در حالیکه در هند از واژه دگرتوانا برای این افراد استفاده میشه و به جای تمرکز بر نقاط ضعف به تواناییهای متفاوت این افراد اشاره میشه. یه نکته دیگه رو هم در مورد خرید بلیت قطار اضافه کنم و اون اینکه شما میتونید بلیت قطارتون رو از طریق آژانسهای توریستی و حتی هتلتون هم رزرو کنید. منتهی توجه کنید که اونها مبالغی بابت این سرویس از شما میگیرن و این مبلغ هیچ حساب و کتابی نداره و طرف تا جایی که چاقوش ببره ازتون پول میگیره (گاه تا 1000 روپیه به ازاء هر بلیت). خلاصه اینکه اگر کمی همت کنید و بلیت رو مستقیم از راهآهن بخرید در هزینهها به شدت صرفهجویی میکنید. در غیراینصورت به صورت دقیق و شفاف و بدون ابهام میزان هزینه اضافی که از شما درخواست خواهد کرد رو بپرسید.
تصویر شماره 75 |
بعد از خرید بلیت قطارها به اتاقمون رفتیم و کمی استراحت کردیم تا کمی از گرمای هوا کاسته بشه و بعد برای بازدید قلعه آگرا Agra Fort رهسپار بازدید اون شدیم. قلعه آگرا محل زندگی بسیاری از پادشاهان گورکانی بوده و هر پادشاه قسمتی به این کاخ – قلعه اضافه کرده و اون رو گسترش داده. این قلعه هم جزء آثار محافظت شده میرات فرهنگ جهانی یونسکو هست. و در کل تاریخچه پرفراز و نشیبی داره. نکته قابل توجه در مورد هند اینه که تقریبا اکثر نقاط تاریخی و دیدنی اون یک سرش به سلسله گورکانیان وصل میشه. به همین دلیل دونستن اطلاعاتی درباره این سلسله خالی از لطف نخواهد بود. قبلا در کادر تاریخچه گورکانیان مختصری درباره این سلسله توضیح دادم و در اینجا توضیحات بیشتری درباره این سلسله میدم.
اطلاعات مکمل - سیری در تاریخ: تاریخچه گورکانیان (قسمت دوم و پایانی) |
---|
بابر (موسس سلسله گورکانیان) پس از دست دادن سمرقند در شمال توجهش به جنوب و هند جلب شد. در آن زمان در هند سلسله لودی حکمرانی میکرد. بابر با حمله به هند در جنوب، در پی تلافی شکستهایی بود که در شمال خورده بود. او با شکست دادن لشکریان لودی (که مسلمان و افغانتبار بودن) موفق به گسترش مرزهای خود تا هند و فتح قلعه آگرا در سال 1526 میلادی شد. فرزند وی همایون (دومین پادشاه گورکانیها) در این قلعه تاجگذاری کرد. اما بعدها این قلعه در حمله لشکریان سلسله سوری از چنگ وی به در آمد و همایون شاه به مدت 15 سال در ایران پناهنده شد. وی در تبریز به دیدار شاه طهماسب صفوی رفت. نگاره این دیدار هماکنون بر دیوار کاخ چهلستون در اصفهان قابل بازدید و مشاهده است.
تصویر شماره 76 - ملاقات همایون و شاه طهماسب. این نگاره هماکنون بر دیواری در چهلستون اصفهان قابل مشاهده است.
همایون با کمک «طهماسب اول» لشکری فراهم کرد و برای بازپسگیری تاج و تخت تلاشی مجدد نمود که در نهایت به ثمر نشست و قلعه پس از چند بار دست به دست شدن بین همایون و لشکریان سوری در نهایت به تسخیر لشگریان همایون درآمد. همایون تحت تاثیر فرهنگ و ادب و هنر ایران قدیم از شاه طهماسب رخصت خواست تا هنرمندان و ادیبان و حکمای ایرانی را به هند و دربار خود ببرد و بدین ترتیب فرهنگ و هنر ایرانی بیش از پیش در شبه جزیره هند نفوذ کرد. قلعه که در کشاکش جنگهای بسیار مخروبه شده بود توسط همایون و بعدها اکبر شاه در سال 1573 بازسازی گردید. اکبرشاه بزرگترین پادشاه تاریخ هند دانسته میشود. او بسیار اهل تسامح بود و به دلیل علاقهاش به ادیان مختلف با ترکیب اعتقادات ادیان مختلف آئینی جدید به نام «دین الهی» بنیاد گذاشت که آمیزهای از اسلام، هندوئیسم، جینیئیسم، مسیحیت و آئین زرتشتی بود. او جزیه بر غیرمسلمانان را برداشت و هندوها را در دربار خود پست و مقام داد و با یک هندو ازدواج کرد. برخی تساهلها و تسامحهایی که وی در حق غیرمسلمانان روا میداشت در دوران بعدی به خصوص در زمان پادشاهی اورنگزیب از میان رفت. بااینحال برخی شیوه مداراگونه هندیهای امروزه در همزیستی ادیان مختلف با کمترین درگیری نسبت به سایر نقاط دنیا را میراث اکبرشاه تلقی میکنند. اگر به داستان کاخ-قلعه آگرا برگردیم باید گفت که شکل امروزی کاخ در زمان شاه جهان (پادشاه پنجم گورکانی و سازنده تاج محل) کامل شد. او برخی بخشهای قدیمی را تخریب کرد تا بتواند بخش های مرمرین به این کاخ-قلعه اضافه کند. پیشتر گفتیم که ممتاز محل (همسر محبوب شاه جهان) از او خواست که برای عدم بروز جنگ بین فرزندانش برای تاج و تخت، از ازدواج مجدد و فرزندآوری از ملکهای جدید حذر کند. شاهجهان چنین کرد اما با اینحال اورنگ زیب فرزند شاهجهان و ممتاز، وصیت مادر خود را پشت سر نهاد و با شوریدن علیه ولیعهد و سپس خلع پدر از پادشاهی و زندانی کردن او در قلعه آگرا و سپس با کشتن برادر دیگر، به خواستهها و وصیتهای مادر وقعی ننهاد و تاج و تخت پادشاهی را با چنین مکر و حیلههایی به دست آورد. او نام اورنگ زیب را برای خود برگزید که به معنای کسی است که اورنگ (تخت پادشاهی) زیبندهاش است. شاهجهان روزهای آخر عمر خود را در حصر خانگی (حصر کاخی) توسط فرزند خود سپری کرد. وی هر روزه از کاخ-قلعه آگرا به تاج محل و محل دفن همسر محبوب خود مینگریست تا آنکه بر اساس برخی روایتها در نهایت در شاه برج و در حال نظاره تاج محل و در اسارت به دست فرزندش از دنیا رفت. پیکر او از طریق رودخانه یامونا به تاج محل برده شد و در همانجا و در کنار ممتاز به خاک سپرده شد. کاخ-قلعه آگرا بعدها نیز شاهد جنگها و کشوقوسهای فراوان بود و پس از تضعیف سلسله گورکانیها (که از زمان اورنگزیب شروع شد و در زمان حمله نادرشاه و غارت هند به اوج خود رسید) مدتی در تسخیر سلسله ماراتیها و اندک مدتی نیز در تسخیر دورانیها بود و در نهایت به تسخیر انگلیسیها درآمد. شورشهای 1857 در هند علیه بریتانیا و کمپانی هند شرقی که به جنگ اول استقلال هند معروف است نیز در این قلعه صورت گرفت که طی آن سپاهیان هندی تحت امر کمپانی هند شرقی شورش کردند و بعدها مردم نیز به آنها پیوستند. اما به دلیل برخی خیانتها و عدم همراهی برخی حکمرانان محلی به شکست انجامید و پیامد آن تنگتر شدن فضا و پایان عمر سلسله گورکانیان در هند و شروع «راج بریتانیا» یا همان حکمرانی مستقیم انگلستان بر هند بود. بهادرشاه دوم آخرین پادشاه گورکانی و البته آخرین پادشاه مسلمان هند توسط انگلیسیها دستگیر و به یانگون در میانمار امروزی تبعید شد و در همانجا از دنیا رفت و بدینترتیب عمر سلسله گورکانیان هند به پایان رسید. |
هزینه ورودی قلعه آگرا 550 روپیه برای خارجیها هست و همانند تاج محل بردن خوراکی به داخل ممنوع هست. تنها میتونید بطری آب با خودتون ببرید. اگر در یک روز از تاج محل و قلعه آگرا دیدن کنید با نشون دادن بلیت تاج محل مبلغ 50 روپیه مالیات از بلیت قلعه آگرا حذف میشه و قیمت اون 500 روپیه خواهد بود. شبها در قلعه نورپردازی و موزیک پخش میشه که بلیت اون اگر اشتباه نکنم 200 روپیه بود.
در ادامه تصاویری از قلعه آگرا رو مشاهده خواهید کرد. این نکته رو هم اضافه کنم که دو سوم از این قلعه که ساختمانهای معمور کمتری داره غیرقابل بازدید هست و تنها یک سوم قلعه قابل بازدید هست.
تصویر شماره 77- برج و باروی قلعه آگرا با سنگهای قرمز و دیوارههای بلند
تصویر شماره 78- دیوارههای بلند قلعه آگرا عظمتی شگرف به این قلعه میدن.
تصویر شماره 79- نمایی از قلعه آگرا
تصویر شماره 80- محوطه باز قلعه آگرا در پس باروهای بلند و دیوارههای چند لایه
تصویر شماره 81- بچه میمونی کنجکاو
تصویر شماره 82- محوطه درونی کاخ
تصویر شماره 83- اشعاری در مدح و سنای پادشاه. متن این اشعار جالب توجه بود. در میانه اشعار کلمات الله، محمد، ابوبکر و علی نیز جالب توجه بود.
تصویر شماره 84- نمایی از تاج محل از درون قلعه آگرا – این نمایی بوده که شاه جهان میتوانسته هر روزه آن را از قصر خود مشاهده کند.
تصویر شماره 85- شاهبرج. داستانی تاریک در پس این برج وجود داره. روزگاری این برج تبدیل به زندانی خود ساخته برای شاه شد.
تصویر شماره 86- تختی که همایون (دومین شاه گورکانیان) بر آن تاجگذاری کرد. اشعار فارسی در دور تا دور این تخت قابل مشاهده بود.
تصویر شماره 87- نمایی دیگر از تاج محل از درون قلعه آگرا
تصویر شماره 88- طبقه پایینی شاه برج که متاسفانه بسته بود و نمیشد داخل شد.
تصویر شماره 89- پادشاه هیچگاه فکر نمیکرد روزی در این قصر به اسارت فرزندش در بیاد.
تصویر شماره 90- در ساخت قلعه به ریزهکاریها در تزئین بنا بسیار توجه شده است.
تصویر شماره 91- حمام پادشاه. تقریبا 1.70 ارتفاع داشت. زائده کناری جایی برای بالارفتن و رفتن به داخل برای استحمام بوده. به دلیل نگهداری نامناسب در سالهای بسیار دور اشعار فارسی حک شده در اطراف این حمام به درستی قابل خوندن نبود.
تصویر شماره 92- یکی دیگه از دیوارهای بیشمار قلعه آگرا معروف به جهانگیر محل
تصویر شماره 93 – طوطیان هندی: به یاد داستان طوطی و بازرگان در مثنوی معنوی حضرت مولانا افتادم.
بود بازرگان و او را طوطی /// در قفس محبوس زیبا طوطی
چونک بازرگان سفر را ساز کرد /// سوی هندستان شدن آغاز کرد
گفت طوطی را چه خواهی ارمغان؟ /// کارمت از خطه هندوستان
گفتش آن طوطی که آنجا طوطیان /// چون ببینی کن ز حال من بیان
کان فلان طوطی که مشتاق شماست /// از قضای آسمان در حبس ماست
و البته ادامه حکایت که بسیار نغز و دوستداشتنی هست. (به دفتر اول مثنوی مراجعه نمائید)
پس از بازدید قلعه آگرا شام خورده و به مهمانپذیر برگشتیم. از آنجا که فردا ساعت 5:05 دقیقه قطارمون حرکت میکرد وسایلمون را دوباره پک کرده و زودتر خوابیدیم.
عنوان هزینه | هزینه برای ۱ نفر به روپیه |
---|---|
ریکشا از هتل به پایانه اتوبوس Idgah | 40* |
آب و سایر خوراکیها (کل روز) | 85 |
مینیبوس به فاتحپور | 45 |
ورودی فاتحپور | 510 |
دمپایی | 25* |
مینیبوس برگشت به آگرا | 45 |
ریکشا اشتراکی | 5 |
بلیت قطار از آگرا به جایپور | 565 |
بلیت قطار از جایپور به دهلی | 490 |
ریکشا از راهآهن آگرا کانت به هتل | 35* |
ریکشا از هتل به قلعه آگرا | 35* |
ورودی قلعه آگرا | 550 |
ریکشا قلعه آگرا به هتل | 40* |
هتل | 450* |
کی.اف.سی | 195 |
ریکشا اشتراکی | 5 |
جمع کل | 3120 روپیه |
* موارد ستارهدار سهم یک نفر از هزینه کل هست. هزینه کل دو برابر مبلغ فوق است.
4- گشتوگذار در شهر قلعهها و باروها: جایپور (جیپور)
۴-۱ روز ششم: مقبره «جای»، معبد میمونها و جال (جای) محل
صبح ساعت 3:45 دقیقه بیدار شدیم و 4 زدیم بیرون. کمی ترس این رو داشتیم که این موقع صبح نتونیم وسیله رفتن به راهآهن پیدا کنیم. به همین دلیل روز قبل با یک ریکشا هماهنگ کرده بودم که قبل از ۴ بیاد دنبالمون. علیرغم اینکه دست دادیم و قول داد که مییاد و منم قول دادم که با ریکشای دیگه نرم اما طرف تا ساعت 4 پیداش نشد و ما هم ریسک انتظار بیشتر رو نکردیم و راه افتادیم. با اینکه در خیابون اصلی نبودیم اما به راحتی ریکشا پیدا کردیم و به سمت راهآهن رفتیم.
با رسیدن به راهآهن رگبار بسیار شدیدی شروع به باریدن کرد. بالاخره قطار نیم ساعت قبل از حرکت به ایستگاه آمد و به موقع حرکت کرد. در قطار یک ساعتی خوابیدم و بقیه مدت رو صرف جستجوی هتل در جایپور (بر اساس تجربیات دو اقامتگاه قبلی) کردم. تصمیمون بر این بود که جایی در نزدیکی راهآهن بگیریم و لذا چند جا رو انتخاب کرده بودم. با راهنمایی نادقیق یکی از مسافرین یک ایستگاه زودتر از قطار پیاده شدیم (علی رغم استفاده از اپلیکیشن erail و gpsو گوگل مپ و صرفا به خاطر عجله). البته در شهر جایپور بودیم منتهی در ایستگاهی غیر از اونی که مدنظرمان بود. با ریکشا به محل هتل مدنظرمان رفتیم و در دویست متری که پیاده تا هتل رفتیم یک فرد سمج هم مدام دور ما میچرخید و مدام پیشنهاد هتل میداد که چون بار زیاد داشتیم و هتلی هم مدنظرمان بود و نمیخواستیم زمان و انرژی زیادی صرف دنبال کردن وی کنیم اعتنایی نکردیم. دقت کنید در هند با فروشندگان و افراد اینگونه زیاد روبرو خواهید شد. بهترین روش برای رهایی از دست این افراد بیاعتنایی هست. حتی اگر انگلیسی حرف زدن و متوجه منظورشون هم شدین فقط سری به نشونه نفهمیدن تکون بدید. وقتی ببینن نمیتونن باهاتون ارتباط برقرار کنن راهشون رو میکشن و میرن. حتی اگر با خرید یا راهنمایی گرفتن از این افراد قصد کمککردن به اونها رو دارید، به نظرم افراد خیلی نیازمندتر در هند زیاد هستند. فقرای واقعی رو به راحتی میتونید پیدا کنید.
بالاخره به هتل رسیدیم. هتل مورد نظر هتلی دو ستاره اما بسیار تمیز بود. صاحب آن مردی بسیار مودب و خوشبرخورد بود که در تمام مدت حضورمان در آنجا تلاش بسیاری برای رضایت مشتریانش داشت. بعد از گذاشتن وسایل در هتل و خوردن نهار برای بازدید نقاط مدنظرمان رهسپار شدیم. مقصد اول مجموعه مقبرههای مهاراجههای هندی بود. مهاراجهها حکمرانان و حاکمان هندی بودن که عموما از طرف شاه برای اداره یک منطقه گماشته میشدن. در گوشهای دور افتاده و کمتر شناخته شده از جایپور دو مجموعه نزدیک به هم مدفن تعدادی از این مهاراجهها هست. با ریکشا به اونجا رفتیم. ورودی این مقبرهها 30 روپیه هست. این منطقه توسط توریستها کمتر شناختهشده هست. با اینحال معماری زیبای این جاذبه گردشگری و همچنین وجود مقبره «جای سینگ دوم» بازدید از این جاذبه دیدنی رو برای من جذاب میکرد.
اطلاعات مکمل - سیری در تاریخ: سلسله امبر، جای سینگ دوم و قلعههایی برای نجات از دست نادرشاه |
---|
جای سینگ دوم موسس شهر «جای پور» امروزی است که البته گاهی جایپور هم گفته میشه. ولی تلفظ درستش جایپور است. جای سینگ دوم یکی از حاکمان بزرگ این منطقه بوده است که بناهای تاریخی اصلی جایپور توسط وی احداث گردیده. وی مهمترین حاکم سلسله پادشاهی امبر (خاندان کاچواها) هست که از قرن دوازدهم میلادی بر مناطق اطراف امبر حکمرانی میکردند. امبر یا آمر نام قبلی جایپور میباشد که امروزه در قالب شهری کوچک در شمال جایپور قرار گرفته و بسیاری از بناهای تاریخی جایپور در آنجا واقع شده است. پادشاهی امبر بعد از روی کار آمدن گورکانیان و زمانی که خود را ناتوان از رو در رو شدن با ارتش آنها دیدند از در مصالحه و آشتی درآمده و ضمن پذیرفتن نفوذ گورکانیان، به عنوان نماینده پادشاهان گورکانی و حاکمان مناطق اطراف جایپور گماشته شدند. این نزدیکی به حدی بود که اکبرشاه دختر یکی از حاکمان امبر را به همسری برگزید (1562 میلادی) (که ذکر آن قبلا رفت) و لذا «هارخا بای» (که بعدها به مریم الزمانی تغییر نام داد) مادر چهارمین پادشاه سلسله گورکانیان (یعنی جهانگیرشاه) شد. البته این نزدیکی و شیوه مداراگونه در زمان اورنگ زیب و چند سال بعد از روی کار آمدن جای سینگ دوم (1699) به سرعت به تنش گرایید و حتی بعد از اورنگ زیب به درگیری و رویارویی نظامی انجامید. با اینحال حمله نادرشاه افشار به هند و تضعیف بیش از پیش گورکانیان راه نجاتی برای جای سینگ دوم باز کرد و او از زیر فشار گورکانیان رهایی یافت. او توانست 44 سال حکومت کند، و در این مدت رفتن و آمدن ۹ پادشاه گورکانی را در دوره زعامت خود تجربه کرد. در این دوره پرآشوب که هند مورد تاخت و تاز لشکریان مختلف و از آن جمله نادرشاه بود، جایسینگ به برپا کردن قلعههای بسیار در منطقه همت گماشت. جای سینگ دوم که معروفترین پادشاه این خاندان است، قصرها و قلعههای بسیار در این شهر بنا کرد. البته وی به نجوم و ریاضیات نیز علاقه بسیار داشت. به گونهای که مراکز بسیاری را در سراسر هند (حتی در بنارس و دهلی و چند نقطه دیگر هند) برای رصد و ستارهشناسی برپا کرد که امروزه نیز موجود است و بزرگترین آنها در جایپور به ثبت میراث جهانی یونسکو نیز رسیده است. |
در ادامه برخی عکسها از این محل رو قرار میدم.
تصویر شماره 94- مدفن یکی از اعضاء خاندان کاچواها (سلسله پادشاهی امبر)
تصویر شماره 95- یکی بزرگترین بناهای مجموعه بود. گمونم متعلق به یکی از حاکمان اصلی پادشاهان امبر هست. شاید جای سینگ دوم.
تصویر شماره 96
تصویر شماره 97
تصویر شماره 98
تصویر شماره 99
تصویر شماره 100
تصویر شماره 101- نمایی بالا از مقبرههای خاندان سلطنتی امبر
بعد از بازدید اونجا برای برگشتن مجبور به چک و چانه زدن با چند ریکشا شدیم که از خلوت و کم بازدید بودن اون محل سوءاستفاده میکردن و مبالغ زیادی برای برگردوندن ما به نقاط دیگر شهر درخواست میکردن. نکتهای که همیشه میتونه مدنظرتون باشه این هست که در هند و در مواجهه با ریکشاها و دستفروشها اگر قیمت چیزی رو نمیدونید ابتدا از طرف قیمت رو بپرسید. هر قیمتی داد یک ششم اون رو پیشنهاد بدین. درست شنیدید. یک ششم. بعد چکوچونه بزنید و مطمئن باشید اون چیز رو با یک سوم قیمت پیشنهادی اولیه اون شخص به دست خواهید آورد.
بالاخره با پافشاری و چند قدم پایینتر در کنار خیابانی اصلی با قیمت مناسب ریکشایی به مقصد معبد میمونها گرفتیم. از اونجا که چند تا معبد مختلف در اون محل وجود داره خیلی از رانندههای ریکشا (به خصوص اونها که انگلیسی بلد نیستن) متوجه نمیشن شما کجا میخواین برین. عبارات Galata ji و Galata Kund احتمالا بیشتر کمک میکنه برای حالی کردن محل مورد نظرتون تا عبارت Monkey temple.
نقشه زیر محل دقیق این دو مکان رو بهتون نشون میده.
بعد از پیاده شدن از ریکشاها باید مقداری پیاده برین. راه سنگفرش هست. در ابتدای مسیر میتونید خوراکی بخرید تا با اون میمونها رو به سمت خودتون جذب کنید. اکثر افراد عموما بادام زمینی میخرن. اما اگر چیپس و بیسکوئیت و این چیزها بخرین مطمئنا میمونها علاقه بیشتری به اونها نشون خواهند داد تا طعم تکراری بادام زمینی. فروشنده اول مبلغ 100 روپیه برای یک بسته بادام درخواست کرد. اما کمی جلوتر بسته کمی کوچکتر رو به قیمت 40 تا خریدیم. بعد از کمی پیادهروی به محلی رسیدیم که گویا استخر مقدسی هست که هندوها در اونجا آبتنی و غسل میکردن. در طول مسیر یواش یواش سر و کله میمونها و البته خوکها و بزها و سگها هم پیدا میشه. اما با رسیدن به محل اصلی، منطقه در تسخیر میمونها هست. میمونها بسیار دوستانه رفتار میکنن و اصلا تهاجمی نیستن. بهتره بادامها رو دونه دونه بهشون بدین تا فرصت بیشتری برای دیدنشون داشته باشین. همونطور که گفتم بسیار آروم و دوستانه هستن. ولی سعی نکنید اذیتشون کنید و یا زیاد سر به سرشون بزارید. به هر حال حیوونن. قضیه وقتی چیپس و بیسکوئیتها رو ببینن کمی فرق میکنه و با سماجت بیشتری سمتتون مییان. البته باز هم آسیبرسون نیستن. ولی بین خودشون به شدت سر چیپس دعوا شد و بزرگترها کوچیکترها رو میزدن تا سهم بیشتری از چیپس داشته باشن. جو داشت بین میمونها متشنج میشد که بسته چیپس رو انداختیم و یکی از اونها بسته رو برداشت و فرار کرد و بقیه هم افتادن دنبالش.
تصویر شماره 102- دروازهای که ریکشاها اونجا توقف میکنن و از اینجا به بعد رو باید پیاده برین. پیاده روی سنگینی نیست.
تصویر شماره 103- بچه میمونی که با تعجب به دوربین نگاه میکرد. عموما بچه میمونها با دیدن دوربینی که به سمتشون نشونه رفته، دچار ترس میشدن. اما بزرگترها مشکلی با دوربین نداشتن.
تصویر شماره 104- درهای که معبد میمونها و چند معبد و مکان زیارتی دیگه در اون واقع شده بود.
تصویر شماره 105- حوضچهای (گویا) مقدس برای آبتنی و غسل مذهبی. آب اون از یک چشمه تامین میشد. یک جنبه تقدس پدیدههای طبیعی در هند خرافاته. اما جنبه مثبتش احترام به طبیعت هست. البته این روزها گویا دین هندوها هم به بیراهه رفته و از فلسفه و روح خالی شده و تنها جنبهای نمادین یافته که افراد، مناسک رو بدون توجه به دلیل و روح و فلسفه اون انجام میدن. ما انسانها متخصص خراب کردن چیزهای خوب هستیم.
تصویر شماره 106- سرریز آب حوضچه قبلی به این استخر میریخت. در برخی عکسهایی که دیدم در برخی زمانهای خاص مراسم مذهبی در این استخر برگزار میشه.
تصویر شماره 107- معابد زیادی در این محل وجود داشت. وقت نشد همه رو بازدید کنیم.
تصویر شماره 108- نمایی از استخر مقدس از پایین
تصویر شماره 109- تعارف غذا به میمونها
برخی افراد پول میگیرن تا با ترفندهایی میمونها رو روی شونه شما بنشونن. لازم نیست به اونها پول بدین. برای این کار کافیه روی زمین بشینین. پشتتون رو به میمونه کنید و از روی شونه غذا رو به میمون نشون بدین. اگر غیر از بادام زمینی داشته باشین برگ برنده رو دارین و مطمئنا یک میمون روی شونههای شما خواهد نشست و فرصت خوبی برای عکس گرفتن با یه میمون دارید.
تصویر شماره 110- نحوه نشستن و غذا دادن به میمونها برای تشویق اونها که روی شونه شما بشینن
تصویر شماره 111
تصویر شماره 112- میمون قدرشناس برای تشکر از وحید بابت غذایی که بهش داده بود، موهای وحید رو تمیز میکنه.
تصویر شماره 113
تصویر شماره 114- به نحوه نشستن و انبه دستگرفتن و خوردنش دقت کنید.
چند تا معبد اون اطراف هست. یکیشون ما رو دعوت کرد بریم داخل و بعد شروع به معرفی چند تا از خداهای هندو که در معبدش داشت کرد. البته وجود یک سینی با اسکناسهایی در اون و اصرارهای فرد برای کشوندن ما به داخل معبد مشخص میکرد که این بیشتر از یک معبد واقعی یک دکان برای کسب درآمد از توریستهاست. با اینحال داخل رفتیم و بعد از خوندن چند تا ورد و آب ریختن بر روی خدایان و چسبوندن چند برگ به سر یک سنگ و تعظیم کردن و چسبوندن یک خال روی پیشانی ما و بستن یک نخ به دور دست ما طرف خواهان ۵۰۰ روپیه برای هر نفر شد. ما از این کار خودداری کردیم و ۱۰۰ تا برای دو نفرمون دادیم. طرف یک هزار تومنی از زیر فرش در آورد و از ما خواست که اون رو براش چنج کنیم و بهش پول هندی بدیم. گویا یکی از هموطنان عزیز این 10.000 ریالی رو به طرف غالب کرده بوده و طرف هم فکر میکرد مبلغ زیادیه. وقتی یک 50.000 ریالی بهش دادیم متوجه شد ارزش این اسکناس زیاد بالا نیست و خندید و با هم خداحافظی کردیم و از معبد بیرون اومدیم.
در ویدیوی زیر گوشهای از بازیگوشیها و شیطنتهای میمونها رو میتونید ببینید.
بعد از بازدید اونجا و کمی سروکلهزدن بیشتر با میمونها پیاده به محل ریکشاها برگشتیم و با یک ریکشا به سمت دریاچه جال محل (jal mahal) رفتیم. جال محل قصری است که در وسط دریاچه «مان ساگار» قرار داره و توسط جایسینگ دوم ساخته شده. متاسفانه در چند وقت اخیر ورود به اون و کلا قایقسواری روی دریاچه ممنوع شده و تنها میشه دریاچه و قصر زیبای وسط اون رو از دور تماشا کرد.
تصویر شماره 115- جال محل در میان دریاچه بسیار زیباست. متاسفانه نمیشه از قصر وسط دریاچه بازدید کرد.
تصویر شماره 116- عکس از اینترنت: جال محل در شب
اونجا با پرداخت 75 روپیه با لباس مهاراجههای هندی یک عکس یادگاری خندهدار گرفتیم و آب نیشکر خوردیم که بسیار بسیار خوشمزه بود و نحوه آبگیری جالبی داشت و با لیمویی که حین آبگیری وسط نیشکرها گذاشته بودن مزه شیرین و ترش بسیار خوبی داشت. واقعا به ریسک کثیفیش میارزید و این تنها چیزی بود که از دستفروشها خریدیم و خوردیم (البته به جز میوهها و نارگیل آبدار).
بعد از اون با ریکشا به سمت هتل برگشتیم و در برگشت راننده ریکشای باحال، ما رو از داخل شهر و از مسیری برد که تونستیم چند تا دیدنی شهر رو به صورت گذری ببینیم و یک سری توضیحاتی هم میداد که برخی رو متوجه شدیم و برخی رو نشنیدیم. در نهایت بیشتر از چیزی که باهاش طی کرده بودیم بهش دادیم و پیاده شدیم و به هتل رفتیم.
تصویر شماره 117- هوا محل. متاسفانه وقت زیادی برای بازدید نداشتیم.
تصویر شماره 118- با پرداخت 200 روپیه میتونید از این مناره برین بالا و شهر رو از اون بالا تماشا کنید.
تصویر شماره 119- خانمهای زیادی در هند سوار موتور میشدن.
تصویر شماره 120- خانمهای هندی مسلمان هم سوار موتور میشدن. تازه دو پشته.
تصویر شماره 121- جایپور پایتخت و بزرگترین شهر ایالت راجستان هست. این شهر بیش از سه میلیون نفر جمعیت داره. جایپور دارای یک خط مترو هست و خطوط دیگه هم در حال ساخت هست.
تصویر شماره 122- در شلوغی خیابانهای جایپور وجود معابدی دقیقا در وسط خیابان جالب توجه بود. آیا کسی جرات تخریب اونها برای روان سازی ترافیک شهر رو داره؟
تصویر شماره 123- تصور کنید به جای گربههای بیآزار و ملوس ایرانی، این میمونهای شیطون، خرابکار و بامزه پشت پنجره اتاقتون رفت و آمد کنن. پشت سر میمونها مجسمه «هانومان» (پادشاه بوزینگان) رو میبینید که نماد ایثار و فداکاری در هندوئیسم هست. «وقتی از او پرسیدند «آیا راما را میشناسی؟» سینه اش را درید و قلبش را نشان داد که بر آن نام راما نوشته شده بود».
ویدیوی زیر رو وقتی گرفتم که سوار ریکشا بودیم. به حجم بوق زدن و نحوه رانندگیها توجه کنید. بنارس وضعیت به مراتب از این بدتر بود.
بعد از رسیدن به هتل من برای خوردن شام بیرون رفتم و بعد به هتل برگشتم و به تماشای فیلم هندی PK نشستم. بعد از دیدن فیلم خوابیدیم.
تصویر شماره 124- سینمایی در جایپور
تصویر شماره 125- نمایشگاه آئودی در جایپور
تصویر شماره 126 - پوستر فیلم PK
یک فرازمینی که به زمین اومده، وسیله مخصوص کنترل سفینهاش رو گم میکنه. او با پرسوجوها و سوالهایی که برای پیدا کردن وسیله ارتباطیش انجام میده با این جواب که: «ما نمیدونیم. خدا میدونه» به جستجوی خدا میافته و در این بین پاش به معابد هندوها و سیکها و بودائیها و مساجد و کلیساهای مختلف کشیده میشه. گرچه برخی اعتراضات در هند علیه این فیلم صورت گرفت و به برخی از سینماهای نمایشدهنده اون حمله شد، اما این فیلم در زمان خودش پرفروشترین فیلم سینمای هند شد. این فیلم نه تنها هیچ توهینی به مذاهب در هند نداره، بلکه پیام اصلی اون دوری از تعصب و افراطگری و تشویق به پرستش خدا به دور از خرافات و تساهل و تسامح نسبت به پیروان سایر مذاهب و زندگی مسالمتآمیز با دیگران جدای از هر نوع تبعیض نژادی و جنسیتی و مذهبی و ملی هست. فیلم یک داستان عاشقانه بین یک دختر هندی و یک پسر پاکستانی هم داره. احتمالا میدونید این دو کشور بسیار با هم دشمنن و این رابطه عاشقانه رو تراژیکتر میکنه. در این فیلم خبری از هندیبازیهای فیلمهای هندی نیست و فیلمی کاملا متفاوت هست.
عنوان هزینه | هزینه برای ۱ نفر به روپیه |
---|---|
ریکشا از هتل به راهآهن | 50* |
آب و سایر خوراکیها | 60 |
ریکشا از راهآهن به هتل | 50* |
نوشابه | 40 |
ریکشا از هتل به مقبره راجاها | 50* |
ورودی مقبره راجاها | 30 |
ریکشا از مقبره راجاها به معبد میمونها | 75* |
غذای میمونها | 20* |
بازدید معبد | 50 |
آب | 30 |
ریکشا از معبد میمونها به جال محل | 25* |
عکس یادگاری | 75 |
آب نیشکر و آب نارگیل | 50 |
میوه | 70 |
ریکشا از جالمحل به هتل | 60* |
دستمال کلینکس و نان | 25 |
ریکشا اشتراکی | 20 |
مکدونالد | 166 |
جمع کل | 945 روپیه |
* موارد ستارهدار سهم یک نفر از هزینه کل هست. هزینه کل دو برابر مبلغ فوق است.