با سلام خدمت همه دوستان عزیز، امیدوارم هر کجا هستین در صحت و سلامت به سر ببرید و با خوندن سفرنامه های من، حس و حال خوب سفر به این نقاط را تجربه کنید.
سفرنامه های من شامل این موارد هستند:
کوش آداسی، از دریای فیروزه ای تا شهر افسون اِفسوس و استانبول، شهر زیبای امپراطوریهای کهن در محل تلاقی دو دریا و اورامان، تکه ای از بهشت زمینی و تفلیس، دروازه ای کهن به اروپا.
مدت زیادی بود که آرزوی سفر دسته جمعی به همراه پدر و مادر و خواهر و برادرم رو داشتیم و نهایتا در ۸ شهریور ۹۸ استارت سفر رو زدیم.
روز اول
ما از شهر زیبای مَهاباد ساعت ۸ صبح به طرف خلخال و ماسال حرکت کردیم. در شهر بُناب صبحانه خوشمزهای شامل تخم مرغ و سیب زمینی کبابی خوردیم و به راهمون ادامه دادیم.
در حوالی شهرستان میانه، به کوه های رنگی آلاداغلار رسیدیم که قدمتی ۱۵ میلیون ساله داشته و اثری بینظیر از خلقت خداوند است.
برای نهار در شهر خلخال، در کنار پارکی توقف کردیم. مادر عزیزم برای نهار کتلت و مخلفات تهیه کرده بود و با لذت تمام و خنده و صحبت نهار و نوش جان کردیم. بعد از استراحتی کوتاه حرکت کردیم.
جاده سرسبز و پر از مه نوید رسیدن به مقصد و به ما میداد.
چند روز قبل از سفر با رجوع به سایت شب ویلایی تمیز و خوش منظره برای ۲ شب رزرو کردیم. ویلا ۲ خوابه بود و قیمت شبی ۴۴۰ تومن بود.
جا داره بسیار تشکر کنم از عوامل این سایت به خاطر اینکه در کارشون بسیار حرفه ای بودند.
بعد از ساعت ها رانندگی، حوالی ساعت ۶ عصر به شهر زیبای ماسال رسیدیم و با کمک map تونستیم خیلی راحت ویلا رو پیدا کنیم. با میزبان تماس گرفتیم و به محض ورود، تشریف آوردن و کلید و تقدیم کردند و خاطر نشان کردند در صورت نیاز به هر چیزی همچون نان و پنیر و غذاهای محلی حتما باهاشون تماس بگیریم.
ما از دیدن ویلایی به این زیبایی، در همچین منطقه بکری، که تمام مشخصات درج شده در سایت و داشت، تمام خستگی هایمان به در شد.
ویلا از شهر حدود ۱۵ دقیقه دور بود و در مسیر اولاسبلانگاه قرار داشت، جای زیاد شلوغی نبود و واقعا می تونستیم از هوا و طبیعت لذت ببریم، منظره بسیار زیبا و رویایی داشت که تا به حال چنین سرسبزی را در هیچ یک از سفر هایمان ندیده بودیم.
ویلا دو خوابه بود و برای ۴ نفر هم رختخواب داشت، کولر گازی و پکیج داشت، بسیار تمیز و مرتب بود و آشپزخانه هم چیزی کم نداشت و از همه مهمتر، تراس بزرگی در جلوی ویلا بود که آدم از بودن در آنجا سیر نمی شد.
خلاصه بعد از بردن وسایل داخل ویلا مشغول درست کردن شام شدیم که برادر عزیزم، نوید جان املت خوشمزه ای درست کرد و بعد از شام چای و تنقلات و بردیم تراس و تا پاسی از شب مشغول صحبت و لذت از نم نم بارون شدیم.
روز دوم
همراه همسر عزیزم، حوالی ساعت ۶ و نیم صبح با صدای باران و گاوهای بزرگ و بامزه بیدار شدیم. رفتیم تراس و از این همه زیبایی که خداوند بزرگ به ما بخشیده، شکر گزار شدیم و لذت بردیم. قبل از بیدار شدن بقیه، وسایل صبحانه رو در تراس آماده کردیم و همچنین نان گرم و تازه تهیه کردیم، بعد از صبحانه خوردن، تصمیم گرفتیم به اولاسبلانگاه بریم.
اولاسبلانگاه روستای ییلاقی که در ۲۵ کیلومتری جنوب ماسال و در ارتفاع ۱۸۰۰ متری از سطح دریا قرار دارد. این روستا نامش را از زبان تالشی گرفته است که خود از دو واژه اولسا و بلنگاه تشکیل شده و در این زبان به معنی جایگاه بلندیست که روی آن درخت ممرز میروید.
درختان درهم تنیده که در جایجای مختلف جاده، تونلی سبز را پیش رویتان میگذارند و مه گاه و بیگاه، تنها بخش کوچکی از زیباییهای مسیر منتهی به اولسبلانگاه است. مسیر شلوغ بود و به دلیل بارندگی، بعضی جاها ترافیک به وجود آمده بود و بارندگی و مه زیاد، قبل از رسیدن به بالای کوه و دیدن پدیده مشهور ابر اقیانوس، ما رو مجبور به برگشتن کرد ولی همین مسیر هم بسیار فرح بخش و زیبا بود و واقعا اسم ماسال، که به بهشت دست نخورده مشهوره، درست و بجا انتخاب شده است.
امیدوارم عکس ها بتونه گوشه کوچکی از این زیبایی رو نشون بده.
در مسیر برای عکس گرفتن پیاده می شدیم و شور و شوق اون همه زیبایی، همه مارو به وجد می آورد. می تونم بگم ماسال و اولسبلانگاه جزو زیباترین مناطق شمال هستند.
برای نهار به ویلا برگشتیم و اقایون جوجه کباب خوشمزه ای مهیا کردند.
بعد از استراحتی کوتاه، به دورو بر ویلا و اون منطقه رفتیم و خیلی لذت بردیم از هوای پاک و سرسبزی زیاد اونجا، و سری هم به شهر ماسال زدیم و وسایل مورد نیاز برای شام و صبحانه رو تهیه کردیم. دوست داشتیم هر چه زودتر به ویلا و تراس برگردیم و از اونجا برای آخرین شب اقامتمون لذت ببریم.
روز سوم
صبح زود بیدار شدیم و بعد از صرف صبحانه، وسایلمون و جمع و میزبان و خبر کردیم و کلید و تحویل دادیم و به طرف نمک آبرود حرکت کردیم.
از کنار شهرهای فومن، رشت، لاهیجان و رامسر عبور کردیم. برای نهار در شهر شلمان، بین لاهیجان و رامسر، در رستوران چِرچِران توقف کردیم. رستوران هم آلاچیق و هم میز و صندلی در فضای باز داشت. برای نهار اکبر جوجه و میرزا قاسمی خوشمزه ای خوردیم و بعد از استراحتی دوباره حرکت کردیم.
با گذشتن از مناظر زیبا و سرسبز و همچنین دریای خزر زیبا، طولانی بودن راه مارو زیاد خسته نمی کرد.
از سایت شب، ویلایی در نزدیکی نمک آبرود رزرو کردیم، در این سایت انواع ویلا و هتل آپارتمان با قیمت ها و امکانات متنوع، همراه عکس وجود دارد که بسته به شرایط موجود می توان انتخاب کرد. ولی تا زمان پرداخت، آدرس کامل ویلا در دسترس نیست و فقط آدرس تقریبی را ارائه می دهد که بعضی وقتها موجب غافلگیری کاربران می شود و این نقطه ضعف بزرگی است چون سایت های رزرو و بوک کردن مکان در خارج از کشور همانند www.Airbnb.com مکان دقیق با تمام جزئیات را در اختیار کاربر قرار می دهد که بعدا غافلگیر نشود. به همین خاطر انتخاب گزینه ایده آل تا حدودی مشکل است البه سایت jajiga.com (جاجیگا) هم مانند شب عمل می کند.
به محض دریافت آدرس و رفتن به ویلا، متوجه شدیم که امکان ورود ماشین ها به دلیل کوچه بسیار تنگ و درب کوچک حیاط غیر ممکن است و مجبور به کنسل کردن ویلا شدیم و سایت شب مرجوع کردن هزینه رو به میزبان سپرد و میزبان محترم هم با کمال میل هزینه رو مرجوع کرد که سایت آن را به عنوان اعتبار برای رزرو اقامتگاه بعدی لحاظ کرد.
مجبور شدیم دوباره دنبال ویلا بگردیم و این وقت زیادی از ما گرفت، چون گرفتن ویلا در دقیقه نود که از تنوع ویلا و قیمتها زیاد خبری نیست، خیلی سخت بود.
با چند نفر که دکه های اجاره ویلا داشتن، صحبت کردیم و قیمت های بالایی رو در مناطق دور پیشنهاد می دادن. دوباره در سایت شب گشتیم و ویلایی نزدیک تله کابین، ولی کمی دور پیدا و تایید کردیم و به طرف ویلا رفتیم.
ویلا دو طبقه بود و دو خوابه که خیلی زیبا و تمیز و مرتب بود، چسبیده به کوه نمک آبرود و در وسط جنگل بود و باز تراس بزرگی رو به کوه و دریا داشت. قیمت ویلا شبی ۳۵۰ تومن بود که همه امکاناتی داشت و ما هم که خسته بودیم، سریع وسایل و پیاده کردیم و مشغول تمیز کاری و شام شدیم.
موبایل همسرم زنگ خورد و میزبان ویلای قبلی که کنسل کرده بودیم، پشت خط بود و گفت که کیفی از مدارک روی میز ویلا جا مونده، پدرم کیف مدارکش و به خاطر خستگی جا گذاشته بود و میزبان محترم تماس به سایت شب و پیدا کردن شماره تماس ما، از دردسر بزرگی مارو نجات داد. رفتن و کیف و آوردن و بعد از شام، همگی برای چای به تراس رفتیم و نا نیمی از شب از اونجا بودن لذت بردیم.
روز چهارم
صبح زود بیدار شدیم و بعد از صرف صبحانه دوباره وسایلمون رو جمع کردیم. چون ویلا رو برای ۱ شب گرفته بودیم و تصمیم داشتیم که بعد از تفریح در نمک آبرود، به طرف رامسر حرکت کنیم و شب اونجا باشیم. همسرم به خاطر دیشب که ویلا گرفتن اذیتمون کرده بود، صبح ویلای خوبی رو در رامسر رزرو کرد و با خیال راحت به طرف شهرک توریستی و تفریحی نمک آبرود رفتیم.
این شهرک از شمال به دریای خزر، بزرگ ترین دریاچه جهان و از جنوب به ارتفاعات مدوبن از رشته کوه البرز محدود می شود.
نمک آبرود شهرک توریستی و تفریحی بسیار بزرگیه، که تفریحات زیادی از جمله: تلکابین، سورتمه، زیپ لاین بالای کوه، پل معلق، کارتینگ، پینتبال و مجتمع پروازی به همراه هتل پارسيان و هتل ونوس پالاس و سویت های اجاره ای و چند مرکز خرید دارد. شهرک بسیار زیبایی هست که از بدو ورود کوه بلند سرسبزی خودنمایی می کنه و درون محوطه خیلی زیبا و تمییز و مرتب است.
برای ورودی هر ماشین ۵۰۰۰ تومان پرداخت کردیم و وارد شدیم و در نزدیک ترین پارکینگ به تله کابین پارک کردیم. نمک آبرود دارای ۲ نوع تله کابین جدید و قدیم است. جدید سریع تر و مسیر کوتاه تری را طی می کند و قدیم طولانی تر و آرام تر مسیر و طی می کند، بلیط تله کابین جدید به قیمت نفری ۳۰۰۰۰ تومان را خریدیم و در صف منتظر رسیدن نوبت شدیم. محوطه شلوغ بود و پر بود از بازدید کنندگان داخلی و خارجی.
نوبت رسید و دو کابین ۴ نفره به ما اختصاص یافت و از دیدن جنگل سرسبز و ارتفاع و دریای زیبا از رو به رو به وجد اومده بودیم و لذت می بردیم.
بر فراز کوه، منظره های زیبایی از درختان بلند و دریا رو می شد دید. شهرک دارای تفریحاتی چون زیپ لاین، پل معلق و موزه حیوانات خشک شده بود که مختص این منطقه و در محفظه های شیشه ای نگه داری می شدند.
مغازه ای که فقط آش و سیب زمینی سرخ شده سرو می کرد که کیفیت خیلی پایینی داشت.
بعد از گشت و گذار و نشستن در آلاچیقی باصفا، تصمیم به برگشت گرفتیم و به سمت رامسر حرکت کردیم.
برای نهار رستوران آیلار، در مسیر رو انتخاب کردیم که خیلی باصفا بود و شبیه باغ بزرگی بود، کیفیت غذا خوب بود و هزینه نسبتا بالا بود.
بعد از نهار به طرف یکی از سواحل رفتیم و کمی اونجا کنار دریا استراحت کردیم، من و همسرم که عاشق خرید و پاساژ گردی هستیم، پیشنهاد رفتن به مرکز خریدهای نزدیک اونجا، مثل ایران کتان و ال سی و چندتای دیگه رو دادیم. ولی غیر از خودمون کسی حاضر نشد استراحت لب دریا رو از دست بده.
خلاصه من و همسرم رفتیم و سری به پاساژها زدیم و به نسبت سال های قبل، جنس های بی کیفیت زیادی وجود داشت و کلا خرید زیادی نکردیم و بیشتر چرخ زدن و دید زدن بود.
بعد از برگشتن پیش خانواده، به حرکت ادامه دادیم و از شهر زیبای متل قو یا سلمان شهر عبور کردیم.
حوالی عصر به ویلای رزرو شده رامسر رسیدیم و میزبان بلافاصله رسید و کلید و تحویل داد و خیلی مهمان نواز بود. ویلا حیاط خیلی بزرگ با درختان نارنج و پرتقال داشت که آدم رو به وجد می آورد و پر بود از گلهای زیبا که لذت بخشتر می کرد نشستن و صحبت کردن و وقت گذروندن با عزیزانت رو.
وسایل رو پیاده کردیم و مشغول شام شدیم و شب رو در حیاط با خوشی و آرامش گذروندیم.
روز پنجم
صبح بچه ها بعد از صبحانه، پیشنهاد ویلایی نزدیک دریا رو دادند و از این رو دوباره جمع کردیم و ویلا رو تحویل دادیم و به طرف دکه های اجاره ویلا حرکت کردیم، چند ویلا رفتیم که همگی مخالفت کردیم و در آخر دوباره خواستن که از سایت شب ویلایی رزرو کنیم، ویلایی با توجه به نزدیکی دریا و همچنین انتخاب سایرین، رزرو کردم و رهسپار شدیم. به محض رسیدن با ویلایی ۳ طبقه ای که شبیه آپارتمان بود مواجه شدیم و که طبقه ما سوم بود و آسانسور هم نداشت.
واقعا این همه وسایل رو ۳ طبقه بالا ببری و زیاد نزدیک دریا هم نباشه جالب نیست. مجبور به کنسل کردن ویلا شدیم و میزبان به هیچ وجه هزینه ۲ شب رزرو را به ما عودت نداد و اما سایت شب هم نصف مبلغ رو به عنوان اعتبار و فقط منوط به استفاده از سایت شب، به حساب کاربری همسرم بازگرداند.
دوباره به سمت ساحل حرکت کردیم و این پروسه وقت و زمان زیادی از ما می گرفت، خوشبختانه ویلای خوبی رو به دریا پیدا کردیم برای ۲ شب که شبی ۵۵۰ تومن بود و دوخوابه با کلیه امکانات لوکس و مجهز و همچنین تراس کوچکی که مشرف به دریا بود.
بعد از پیاده کردن وسایل، آقایون نهار خوشمزه ای از رستوران محلی، برامون آوردن و دلی از عزا در آوردیم. بعد از استراحت گشتی درون شهر و اطراف رامسر زدیم و عصر به مرکز خرید آرامش، رو به روی پارک ملی رامسر رفتیم و کلی خوش گذروندیم. مرکز خرید تنوع زیادی داشت و جنس های خوبی پیدا می شد.
بعد از گشتن شام گرفتیم و به ویلا برگشتیم و شب رو کنار دریا با صدای موج های آرامش بخش سپری کردیم.
روز ششم
صبح بعد از صرف صبحانه، به طرف جواهرده زیبا حرکت کردیم. بارون می بارید و مسیر رو دلنشین تر می کرد. جواهر ده، این روستای زیبا که به دالان بهشتی معروف است. در حقیقت یک مسیر افسونگر است که می تواند هوش از سفر هر بازدیدکننده ای ببرد.
با قاطعیت میتوان گفت جاده جواهرده یکی از زیباترین جادههای ایران است که تا به حال دیدهاید. درختان انبوه و سر به فلک کشیده موجود در سراسر این جاده حس نشاط و طراوت را در دل شما زنده میکند و تنفس در یک هوای پاک و تمیز را به شما هدیه میدهد. بد نیست بدانید که در برخی قسمتهای این جاده از درون یک تونل سبزرنگ عبور خواهید کرد و شیوه قرارگیری درختان به گونهای است که گویی در بهشت زمینی در حال حرکت هستید. مسیر آن با پیچ های جالبی که دارد، سبب می شود شما تا پایان مسیر به هیچ وجه خسته نشوید.
به بالای کوه رسیدیم و با وجود بارش باران، از همه دیدنی های آنجا لذت بردیم. کلا این سفر ۱ هفته ای، ما آسمون آبی و خورشید و ندیدیم و از بدو ورود بارندگی بود تا روز آخر.
برای نهار به یکی از شعب اکبر جوجه رامسر رفتیم که خیلی شلوغ بود و کیفیت زیاد خوبی نداشت.
بعد از نهار به ویلا برگشتیم و استراحتی کردیم و دوباره به مرکز خرید برگشتیم، شام و در کافه ای همان نزدیکی به اسم کافه ساعت بیسترو ۲۵ میل کردیم که واقعا کیفیت فوق العاده ای داشت.
بعد از شام به یکی از پلاژهای ساحلی رفتیم و آخرین شب رو تا دیر وقت کنار دریای آروم سپری کردیم.
روز آخر: برگشت
صبح زود بیدار شدیم و همراه مادر و همسرم کنار ساحل رفتیم و واقعا طلوع زیبایی رو دیدیم.
بعد از صبحانه و جمع کردن وسایل و تحویل ویلا به سمت خونه حرکت کردیم. از مسیر لاهیجان و رشت به سمت رودبار رفتیم و بعد از خریدهای زیتونی، از مسیر خیلی سخت و پر پیچی به زنجان رسیدیم.
در بدو ورود به رستورانی بزرگ به اسم تالار صدف رفتیم که کیفیت غذاها و میزبانی عالی بود.
بعد ار صرف نهار به حرکت ادامه دادیم و حوالی ۱۱ شب به شهرمان مَهاباد رسیدیم.
این سفر برای هممون خیلی خاطره انگیز و تکرار نشدنی بود، چون با اینکه همه چند باری به شمال سفر کرده بودیم ولی این سفر دسته جمعی لذتی صد چندان به مسافرتمان داده بود.
هزینه های تقریبی برای هر خانواده ۲ نفره، برای ۱ هفته مسافرت به شمال، ۲ میلیون تومان بود.
به امید روزهای خوب برای همه....
نویسنده: Limo