بعد از تماشای طبقه اول مسجد به طبقه فوقانی مسجد رفتیم و به سقف با عظمت ان نزدیک تر شدیم. به دلیل انعکاس نور از پنجره ها در تمام محیط داخلی ایاصوفیه ، به نظر میرسد که گنبد یک جاذبه عرفانی دارد. گنبد
ایده نوشتن سفرنامه بصورت کاملا اتفاقی و جالب در هنگام پرواز برگشت از استانبول توی هواپیما به ذهن ما رسید.امیدواریم اطلاعاتمون بتونه مفید باشه. ما سعی کردیم با اطلاعات کامل از استانبول و مکان های دیدنی و توریستی از وقتمون نهایت استفاده رو بکنیم و
روز سوم : پارک آبی و شام روی کشتی برنامه روز سوم شامل پارک آبی و شام روی کشتی بود. پارک های آبی همیشه تفریح سرگرم کننده ای هستند به خصوص در آب و هوای داغ. مارماریس دارای دو پارک آبی است.پارک آبی
1- چرا برای مارماریس سفرنامه مینویسم اولین بار در تابستان 1391 در جستجوی مقصدی جدید برای جهانگردی راهی شهر مارماریس در ترکیه شدم.آنقدر این سفر لذت بخش بود که برای بار دوم ،تابستان امسال همراه همسرم به این شهر سفر کردم تا اورا هم
بعد از کلی گشت و گذار توی سایتهای مختلف و بررسی جزئیات بالاخره کشور مالزی و پایتخت اون یعنی شهر کوالالامپور رو برای سفر انتخاب کردیم و به اتفاق همسرم در بیست و هشتم تیر 92 تهران رو به مقصد کوالا ترک کردیم(البته این
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی به دلیل علاقه بسیار زیادم به سفر و آشنایی با ملل دیگر از کوچکترین فرصت برای رفتن به مسافرت استفاده میکنم و از این رو ، اوایل تابستان سال 1390 ، به دعوت یکی از دوستان ساکن
ما به قصد مسافرت به شمال ترکیه که مثل شمال ایران است برنامه ریزی کردیم و با بررسی وسیله مسافرت هوایی و زمینی تصمیم به استفاده از وسیله شخصی را گرفتیم البته برای مسافرت هوایی ابتدا باید به استانبول رفته و از آنجا به ترابزون
همه چیز در حال سفر! هزار سال پیش ارسطو گفته: "همه چیز در جهان در حال حرکت است." به نظرم میشه این حرکت رو به سفر تعبیر کرد. چون همه چیز قبل از حرکت حالتی دارن و بعد از اون حالت دیگه یی. درست چیزی
با آغاز فصل تابستان بازار سیر و سفر و گردشگری هم رونق می گیره و ما هم از ابتدای تابستان به فکر سفر بودیم و آماده تا در فرصت مناسب سفری به خارج ،داشته باشیم. بعد از مشورت ، تحقق و تفحص ، تصمیم گرفتیم
برای سفر ماه عسل در مهر ماه سال 89، درست یک هفته پس از مراسم عروسی تصمیم گرفتیم به تایلند سفر کنیم. بیشتر ترجیح میدادیم به ترکیه بریم ولی چون فصل پاییز تو ترکیه هوا سرد میشه، علتمون برای انتخاب این کشور آب و
بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی چند ماهی بود که قصد مسافرت دسته جمعی داشتیم، اما از اونجایی که کارمند بودیم و نمی تونستیم با هم مرخصی بگیریم به تعویق می افتاد تا اینکه بالاخره اواسط شهریور همگی موفق شدیم یک هفته ای
آغاز سفر: سفر من به اتفاق همسرم در روز دوازدهم خرداد از پایانه غرب تهران به سمت تفلیس آغاز شد.از آنجا که من و همسرم بسیار عاشق سفر هستیم مسیر زمینی را برای سفر انتخاب کردیم تا بتوانیم شهر ها و جاده هایی را
من پریسا هستم. دختری 34 ساله اهل و ساکن تهران، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ادبیات نمایشی دانشگاه تهران. شهریور 91 با همسرم امین ازدواج کردم. روزهای آخر بهمن پارسال برای دیدار خانواده همسرم که در بندرعباس زندگی می کنند به همراه خواهر و مادرم به
امروز که این سفرنامه را می نویسم 4 سال از سفر به کشور مالزی می گذرد ولی همچنان خاطرات شیرین آن سفر هنوز در یادم باقی مانده است . اواسط آذرماه 88 بود که من و همسرم تصمیم گرفتیم برای اولین سفر خارج از
کلن و دوسلدورف از اونجا حرکت به سمت کلن رو شروع کردیم. مسیر حدود 1.5 ساعت بود و با استفاده از گارمین به راحتی به اونجا رفتیم. ماشین رو تو یه پارکینگ نزدیکی مرکز شهر پارک کردیم و وارد مرکز شهر شدیم. مرکز شهر کلن اینجا هم
آیندهوون اتوبوس تقریبا خالی بود هر نفر 2 تا صندلی داشت. کیفیتش در حد اتوبوسهای معمولی ما بود و بلیط VIP نداشتن. کلا اونجا اتوبوس وسیله ارزونیه و خیلی هم طرفدار نداره به جز جوونها. بک پکرها و ... صبح ساعت 5 با گذر از شهرهای
پاریس به هر حال وقتی در فرودگاه پاریس نشستیم با هوای خوبی روبرو شدیم. فرودگاه شارل دوگل خیلی بزرگه. در واقع دومین فرودگاه بزرگ اروپاست و کلا نقل مکان بین ترمینالها خودش داستانی داره. اما فرودگاه با شاتل و مترو به شهر متصله. شاتلها خطوط مختلفی
ونیز شهر مارکوپولو و شهر روی آب. ونیز. بذارید یه کم توضیح بدم جریان چیه. ونیز از ابتدا یه سری جزیره کوچیک بوده مثل این تصویر.(این عکس رو موقع خروج از ونیز از هواپیما گرفتم که جزایری هستن در اطراف ونیز.) عکس از جزایراطراف ونیز از
مقاصد سفر: ایتالیا(رم و ونیز)- فرانسه(پاریس) – هلند(آمستردام و آیندهوون و لاهه)- بلژیک(بروکسل)- آلمان(کلن و دوسلدورف) – اطریش(وین) چند وقتی بود که ایده سفر به اروپا توی ذهنم موج میزد. قبلا تونسته بودم دفعاتی کوتاه در قالب مأموریت از طرف شرکت چند تا کشور یا بهتر
حوالی ساعت30/2 بعد از ظهر جهت صرف آخرین ناهار شرکت بهK.F.C داخل شهر جیپور رفتیم و مثل ناهارهای قبلی یک ساندویچ کوچولو خوردیم البته با بستنی و نوشابه و سیب زمینی سرخ کرده.چون خریدهامون زیاد بود از راننده خواهش کردیم مارو به هتل ببره تا