18
22.6K
12 آذر 1397 12:00
بخاطر مشغله کاری،اولین سفر امسال به اواخر تیرماه افتاد.ما که اول قصد داشتیم به مالزی بریم و کلی سفرنامه درباره مالزی خونده بودم،چون سفرمون عقب افتاد،با توجه به گرما و شرجی بودن شدید مالزی تصمیم گرفتیم مقصد سفرمون رو عوض کنیم.قبرس و چندجای دیگه رو
بر شاخههای کوچه دستکشهای سبز خشخش میکنند در راهی که هیچ ردی بهجا نمیماند غروب ما را زیر بازوانش میبرد کنار پنجرههای بیدوام باران بر زانوانمان میبارد حیاط خانهها از دروازههاشان بیرون میآیند و مراقبت ما هستند. (واسکو پوپا_شاعر صرب) نقشه جهان را روی چند مقوای رنگی بریده بودم و چسبانده بودمش به دیوار خانه
زیباترین چیزی که در دنیا وجود دارد، خود دنیاست. دو روز گشت در دبی چند وقتی بود دلمون یه سفر می خواست اما به خاطر مسائل مالی ش نمی تونستیم فکرش بکنیم یه دفعه اتفاقی با یه آژانس که طرف قرارداد اداره مون بود تماس گرفتم و
به نام خدا برای من خواندن این که شن های ساحل نرم است، کافی نیست. می خواهم پاهای برهنه ام آن را حس کند، معرفتی که قبل آن احساسی نباشد برایم بیهوده است. (آندره ژید) مقدمه: علاقه زیادی داشتم که به جزیره پوکت در تایلند سفر کنم. اما
سفر نامه مالزی (شهری زنده در آسیای جنوب شرق) با عرض درود و مهربانی خدمت همه شما کاربران عزیز لست سکند، من و همسرم عاشق سفر هستیم و در هر فرصتی که برامون فراهم میشه تصمیم به سفر میگیریم و سفر به مالزی هم به همین
نگار امین الرعایا0 27 دسامبر2017 تایلند( پوکت، پاتایا، بانکوک) هتل دوانجیت ریزورت در پوکت، هتل نتا ریزورت در پاتایا، هتل بایوک اسکای در بانکوک سفری پرخاطره به سه شهر زیبا و توریستی تایلند سلام به خواننده های عزیز لست سکند، من قبل از سفر خیلی تونستم از اطلاعات سفرنامه های
هر بار که در جمع دوستانم میگویم قصد سفر به هند را دارم، همگی منصرفم میکنند. «نریها خیلی کثیفه، مریض میشی»، «اونجا شلوغه، برو جایی که آرامش داشته باشه»، «غذاهاشون تنده، گرسنه میمونه، تازه همهشون گیاه خوارن» و ... جملاتی از این قبیل را زیاد
سلام و عرض ادب خدمت کاربران سایت ارزنده و محبوب لست سکند، سالهاست که من از اعضای این سایت پرطرفدار و مفید می باشم و استفاده زیادی از اطلاعات، سفرنامه ها و نقدهای ثبت شده در این سایت نموده ام و وظیفه خود دیدم که
سفر به ویتنام و شهر های : هوشی مینه، ناترانگ، هانوی و خلیج هالونگ مدت سفر 10 روز تاریخ سفر : نوروز 97 روی شن های سفید ساحل ناترانگ نشستمو به صدای امواج گوش میدم. راستش دریا همیشه برام آرامش میاره و برام جالبه که دریا در هر
روزگارِ وارونه : من (عصبانی): آقای عزیز من ویزا نمیخوام.پاسپورت من رو پس بدید. اون آقا ! : خیر عزیز.نمیشه ...برو مدارک رو بیار... من : اگر من نخوام به کی باید بگم ؟! پاسم رو بدید من برم... اون آقا ! : نمیشه که ! ویزاتون خورده ...برو
سفر به مراغه باغ شهر ایران ما چهار دوست دوران دبیرستان هستیم که چند سالی ست هر بهار باهم به یک سفر داخلی میرویم . این بار تصمیم گرفتیم که در سر راه تبریز مراغه را هم ببینیم . البته این پیشنهاد من بود که دوستان
چندین ماه قبل از سفر: بچه ها یک خبر دارم نمیدونم خوبه یا بد!!!!! درگروه تلگرامی که برای سفر تایلندمان ساخته بودیم با این جمله مواجه شدم. مانده بودم این خبر بد چه می تواند باشد. دوستم عکسی فرستاد که نوشته بود از اول مارس 2018
خوزستان سرزمین پادشاهان: اواسط بهمن ماه بود که خبردار شدم یکی از گروههای گردشگری فارس قصد برگزاری تور چهارروزه ای با هدف بازدید از آثار تاریخی مثلث طلایی خوزستان رو دارند. مثلث طلایی خوزستان به سه اثر تاریخی خوزستان که در یونسکو ثبت شده اند، اطلاق
بنابر یک قانون نانوشته،من و همسرم قرار بر این داریم که در هرسال،دو سفر خارج از کشور برویم و باتوجه به شرایط کاری همسرم،یکی از سفرهایمان در اواسط دی ماه و دیگری در خردادماه یا تیرماه اجرا میشود. خردادماه امسال قرعه به نام چین افتاد و
5شنبه صبح دوست جانمان با یک پیام صوتی در تلگرام روحمان رو نوازش داد.چطور؟ با گفتن اینکه شب وسایلتونو جمع کنید شب میریم ازغد که اخر هفته رو اونجا بگذرونیم.با شنیدن پیغامش از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم، به دو دلیل: اول اینکه ما پارسال
برای سفر به آفریقا، اول تصمیم گرفتیم که3 کشورتانزانیا،کنیا و اوگاندا بریم ولی بعد با مهدی بعد از بررسي بهاي بلیط های هواپیما، متوجه شدیم که اگر بلیط رفت را به مقصد يك کشور و بلیط برگشت رو ازکشوردیگرتهيه كنيم، هزینه سفرمون خیلی بیشترمیشه که
ابتدای فهرست اقلام مورد نیاز سفر ، قبل از هر چیزی یادداشت کرده بودم " آب به مقدار زیاد ! " و اولین چیزی را هم که آماده کرده بودم تا داخل صندوق عقب خودرو بگذارم 3 شِل آب معدنی بود ! خانم جان هم
سفرنامه هندوستان بازديد از سه شهر دهلي، آگرا و جيپور سرزمین پنجگانههای به یاد ماندنی مهراوه فردوسی خولیو کورتاسار[1]، در یکی از کتابهایش مینویسد که وقتی شهر «وین» را دیده بود آن را به نحوی که در واقع آنطور بود نمیدید، بلکه آنطور میدیدش که قبلا در تخیلاتش مجسم
وقتی کنار رودخانه ولتاوا نشسته بودیم و چای می خوردیم تا خستگی پیادهروی طولانی رو بگیریم، باد ملایمی می وزید و صورت رهگذران رو نوازش می کرد. حس فوق العاده ای داشت. حس آرامش و لذت بی اندازه ای که ما شیرازی ها در بهار
سلام، سلامی به گرمی نان وتنور، سلامی به یاران سنگ صبور، سلام به همه ی عاشقان با آرزوی روزهایی پر از جشن و سرور. امروز میخواهم از تجربه اولین سفرم به خارج از کشور در سن 19 سالگی برای اعضای محترم لست سکندی بنویسم. سالها